کیمیا علیزاده

  • ورزشی

    به بهانه تقابل دوباره ناهید کیانی و کیمیا علیزاده در المپیک/من هم مثل شما بغض کردم!

    مرتضی رضایی؛ درست پشت سر ما نشسته بود و می شد سنگینی نگاهش را حس کرد.حتی می شد فهمید که گوش را تیز کرده تا ببیند چه می گوییم؟ابتدا کنجکاو نبودیم اما هر چه زمان می گذشت این سنگینی را بیشتر حس می کردیم.دیگر محرز شده بود که با دوست فیلمبردارش الکی حرف می زند! داشتند درباره اینکه چه صحنه هایی را باید شکار کنند،از چه کسی مصاحبه بگیرندو …حرف می زدند اما همه این ها شاید یک دقیقه هم زمان نبرد.به همین دلیل تکرارش شک برانگیز بود.قدی نسبتا متوسط،شلوار جین با پیراهنی مردانه که آن را روی شلوارش انداخته بود.آرایش زیاد غلیظی نداشت اما گونه هایش از اضظراب سرخ بود!چشم در چشم که می شدیم نگاهش را می دزدید و دوباره برنامه را با دوست فیلمبردارش چک می کرد:«همه صحنه ها برای ما مهم است.باید گفت و گو هم داشته باشیم و ..»وقتی به زبان فارسی سلام کرد و گفت:«از ایران آمده اید؟»سکوتی چند ثانیه ای بین مان ایجاد شد.پاسخی کوتاه دادیم و رفتیم.دنبال مان آمد.تا جایگاه خبرنگاران.تمام تلاش خودش را کرد تا با یکی از دختران ارتباط بگیرد.نشد!همه پاسخ ها برای گفت و گو منفی بود.لبخندهایی مصنوعی می زد و سعی می کرد خوش برخورد نشان بدهد.آن روز …

دکمه بازگشت به بالا