نخستین چاپخانه در ایران
تاریخ چاپ در ایران به پنج قرن پیش از میلاد یعنی به زمان پادشاهان هخامنشی و مهرهای سلطنتی میرسد که برای تأیید احکام و فرمانهای حکومتی از آنها استفاده میکردند. ورود واژهٔ چاپ به زبان فارسی را به اواخر قرن هفتم هجری و زمان سلطنت ، پسر (۶۹۰–۶۹۴ق) نسبت میدهند و آن مربوط به پولهای کاغذی ای بوده که به آن چاو یا کا او میگفتند.
اولین دستگاه چاپ در ایران بهشمار آورد. این دستگاه بسیار ساده بود و بر اساس پِرِس و روی استوار بود. عدهای نیز معتقدند واژهٔ چاپ همان چهاب یا چهابه است در به مفهوم مهری که با آن بر روی پارچه نقش میزدند. به ظن برخی، لغات «چاپ» و «چاپ خانه» از همین دوره وارد زبان فارسی شده و اصل آن از «چاو» و «چاوخانه» گرفته شدهاست. البته لغت چاپ را از ریشه «چهاپ» یا «چهاپه» سانسکریت میداند.
نخستین چاپخانه در ایران به دوران صفویان بازمیگردد که کشیشان ارامنه در با آن تعدادی دعا و ذکرهای مسیحی را چاپ کردند. در دوره حکومت نادرشاه افشار به گزارش دو سیاح خارجی جزوههایی به لاتینی و عربی در ایران چاپ و پخش شد. اما این در دوران ولایت عهدی عباس میرزای نایب السلطنه است که صنعت چاپ در ایران بهطور جدی آغاز و شکل میگیرد. زمان . عباس میرزا به دلیل استقرار حکومتش در تبریز و نزدیکیاش با و با برخی از صنایع که در آن دیار به کار گرفته میشد، آشنا شد؛
علاوه بر آن، او خواهان پیشرفتهای نظامی و سیاسی بود، به ویژه برای تعلیم و آموزش سپاه شکست خورده در جنگهای با روس و دیگر علوم لازم، به ضرورت رفع عقب ماندگیهای محسوس در آن زمان؛ در این میان چاپخانهای لازم بود که به نشر روزنامه و کتابهای آگاهی دهنده به ویژه کتابهای علمی اختصاص یابد. این مهم سرانجام با حمایت و پیگیریهای او محقق شد. بدین ترتیب، او بنای نخستین چاپخانهای را گذاشت که در ایران، به و با روش ، به نشر کتاب پرداخت.
جهت سفارش چاپ بر روی جعبه پیتزا و تماشای تصاویر جعبه پیتزا پینترست و ویدئو جعبه پیتزا یوتیوب به سایت ما مراجعه نمایید.
صنعت چاپ در شهر اصفهان
خلیفهٔ وقت ارمنیهای ، به همراه روحانی دیگری به نام «سیمون» به سفر کرد تا به برخی از مشکلات جامعهٔ آن کشور در خصوص مسائل دینی آن دیار سر و سامان دهد؛ در آنجا از چاپ کتاب آگاه گردید. چون به جلفا بازگشت درصدد برآمد چاپخانهای دایر نماید. بر این اساس، یکی از روحانیان را به اروپا گسیل داشت تا در این زمینه تحقیق کند. پس از بازگشت این روحانی، بر اساس توضیحات و مشاهدات وی و بدون دسترسی به تجربهٔ کافی، استادان ارمنی جلفا با همکاری خلیفه دست به کار شدند و تمامی وسایل چاپ از قبیل ماشین چاپ، حروف، کاغذ مرکب و غیره را با دست تهیه و اقدام به ساخت آن کردند. آنها پس از یک سال و پنج ماه تلاش موفق شدند اولین کتاب را در چاپ کنند و این سرآغاز تاریخ چاپ در ایران بود.
نخستین کتاب «زبور داوود» بود که در سال ۱۶۳۸ میلادی چاپ شد. یک سال و پنج ماه برای چاپ این کتاب وقت صرف شد. در یادداشتهای این کتاب نوشته شدهاست:
«یک سال و پنج ماه است که روز و شب بدون وقفه با کل اعضاء حوزهٔ علمیه به کار مشغولیم، برای اینکه نه از جایی دیدهایم و نه استادی داشتهایم.»
دومین کتاب به نام «هاراتس وارگ» در سال ۱۶۴۱ میلادی به چاپ رسید. کتاب مزبور شرح حال روحانیون ارمنی، تارک دنیاها و پندنامه است. این کتاب تنها در پانصد نسخه، با حروف بسیار درشت و صفحات دو ستونه، به چاپ رسانند. کتاب «خورهر تاددر» سومین کتابی بود که در چاپخانه وانک در سال ۱۶۴۱ میلادی به چاپ رسید. در سال ۱۶۴۲ میلادی چهارمین کتاب به نام «ژاماگیرک آدنی» چاپ شد؛ که از نظر شکل ظاهری، در مقایسه با کتاب اول، دارای حروف کوچکتر و زیباتر و چاپی منظم تر و مرتب تر بود و بخشهایی از آداب انجام مراسم کلیسایی را شامل میشد. کتاب ژاماگیرک آدنی مزین به تصاویر زیبایی از حروف ارمنی به شکل پرندگان و تزیینات قوسی شکل به سبک ارمنی است که احتمال میرود کار میناس، نقاش اهل جلفا، باشد. در یادداشتهای این کتاب نوشته شدهاست:
«… زیرا خاچاطور هر روز آثار چاپی را در میان ملل لاتین مشاهده میکرد و آرزو داشت که ارمنیان نیز از این نعمت برخوردار باشند. باید همراه ذکر نام این پدر مقدس و شاگردان پاکسرشت او نامهای سیمون، داویت، مگردیچ، باقداسار و بقیه را ذکر کنیم و نیز وارتاپت هوهانس را، که به کشورهای لاتین سفر کرد تا از آنها بیاموزد و به ارمنستان بازگردد این صنعت را به ارمنیان بشناساند».
چاپخانهٔ جلفای اصفهان پس از وقفهای طولانی از ۱۸۷۲میلادی بار دیگر شروع به کار کرد با همت شخصی به نام مانوک هوردانانیان بار دیگر صنعت چاپ در رونق گرفت. هوردانانیان ضمناً بنیانگذار مدرسهای دخترانه در جلفا بود. او، که در زندگی میکرد، یک دستگاه کامل چاپ به زادگاهش، جلفا، فرستاد (۱۸۴۴ میلادی)، تا در کلیسای وانک از آن استفاده شود. این دستگاه چاپ به مدت ۲۸ سال بی استفاده ماند تا اینکه در ۱۸۷۲میلادی با کوشش خلیفهٔ وقت، اسقف «گریگوریس هوانسیان»، راهاندازی شد و کتبی خاص تعلیم زبان ارمنی منتشر کرد.
قالبهای چوبی و فلزی که برای حروف ریزی در چاپخانهٔ جلفای اصفهان(۱۶۴۶ میلادی) استفاده میشد
به کوشش اسقف «استپانوس مخیتاریان»، خلیفه ارمنیان ، در سال ۱۸۸۹ میلادی یک دستگاه ماشین چاپ برای رفع نیازهای مدرسه «آرامیان» تهیه شد. این چاپخانه پس از هشت سال تحت نظارت خلیفهگری ارمنیان آذربایجان قرار گرفت و چاپخانه خلیفهگری نامیده شد. در سال ۱۹۰۳ میلادی خلیفه ارمنیان آذربایجان «یقیشه مرادیان» به سفر کرد. در باکو «میرزاجان میرزابگیان»، کارخانه دار بزرگ ارمنی که در و باکو کارخانه دخانیات داشت، یک دستگاه ماشین چاپ به خلیفه اهدا کرد. این ماشین چاپ در حدود هشتاد سال از آن استفاده شد. هماکنون این ماشین چاپ در موزه خلیفهگری آذربایجان نگهداری میشود.
صنعت چاپ در شهر تبریز
دکتر فهیمه بابالحوائج در کتاب «آشنایی با مبانی چاپ و نشر» خود مینویسد: ” ولیعهد چند تن از ایرانیان را به گسیل کرد تا صنعت چاپ را بیاموزند. سپس دستور داد که از ماشین چاپ وارد کنند. در سال ۱۸۱۶ میلادی هنرمند آذربایجانی یکی از همین ماشینها رابه کار گرفت. دومین مطبعه که به ایران وارد شد مطبعه سنگی است که آن نیز در تبریز دایر شدهاست. جای تعجب است که مطبعه نخستین پس از کار کردن دیگر معمول نشد و مطبعه سنگی جای آن را گرفت.
شاید علت جایگزینی مطبعه سنگی به جای مطبعه سربی این باشد که افرادی مطبعه سربی و حروف آن را با نظر بدبینی نگاه میکردند و علامت کفر میدانستند یا چون حروف ما فارسی بود با حروف سربی در آن زمان نمیتوانستیم تنوع در خطوط داشته باشیم در صورتی که در مطبعه سنگی از خوشنویسان کمک گرفته میشد. علی قاضی زاده در کتاب تبریز شهر اولینها مینویسد: سختگیریهای کهنه پرستان باعث شده بود که به سبب گرانی طولانی و سخت بودن چاپ سنگی چاپ کتب و مطبوعات بسیار گران تمام شده و در نتیجه سالها انتشار کتاب و نشریه با دشواریهای فراوان همراه باشد.
دستگاههای چاپ که به ایران آورده شدند چاپ حروفی (سربی) بودند؛ اما این نوع چاپ دارای اشکالاتی بود که راه را برای پیدایش چاپ سنگی هموار کرد. چاپهای سربی دارای کیفیت خوبی نبودند و با نادرستی املایی و مشکلاتی هم چون کم رنگی و پاک شدن خطوط مواجه بودند. این نقیصهها وقتی که در کنار نوشتههای دستنویس با خط نستعلیق و دیگر خطوط دارای کیفیت عالی قرار میگرفت، بیشتر خود را نشان میداد و آشکار بود که مردم به متون دستنویس بیشتر بها میدهند.
متأسفانه این چاپخانهها همیشه مورد بغض و کینه کوته اندیشان بود و در هر فرصتی که به دست میآوردند این مکانهای فرهنگی را غارت میکردند. به گونهای که مینویسد: مستبدین حروف سربی چاپخانه امید ترقی را ذوب کرده و به صورت گلوله درآورده و به روی این ملت بیچاره انداختند.
حسین امید در کتاب اولینها مینویسد: در میان مطابع سنگی معروف تبریز میتوان مطبعه سنگی علمیه () را نام برد که بهوسیله حاج زین العابدین که به نام حاجی حاج آقا علمیه مشهور بود (نوه حاج ) در سال ۱۲۹۰ هجری شمسی تأسیس یافته و این مطبعه در چاپ کتب مختلف خدمات مهمی انجام دادهاست.
حدود نود سال پس از تأسیس چاپخانه در تبریز نوه حاج زین العابدین کسی که چاپخانه سنگی و سربی را در دایر کرد بنام زین االعابدین مطبعه چی که پس از زیارت مکه به نام حاجی حاج آقا معروف و هنگام گرفتن شناسنامه نام علمیه را برخود انتخاب نمود. وی ماشین چاپی از اروپا خریداری کرده و از طریق کشور وارد بندراستانبول در فعلی نمود و از این بندر توسط چهل گاومیش به منتقل کرد. حاجی حاج آقا علمیه همرا با دستگاههای چاپ سنگی خود هشت تن از متخصصین صنعت چاپ را نیز از کشور آلمان برای نصب و آموزش این دستگاهها به تبریز آورد.
این آلمانیهای متخصص صنعت چاپ در منزل مسکونی حاجی حاج آقا که ماشینهای چاپ نیز در قسمتی از این خانه ۲۲۰۰ متر مربعی دایر شده بود ساکن شدند. دختر حاجی حاج آقا علمیه اظهار میدارند که: زمان حمل گاومیشهای حامل دستگاهای چاپ از کوچههای تنگ و باریک محله منجم تبریز به اجبار دیوارهای تعداد زیادی از خانههای همسایهها را فرو ریخته و خراب کردند که حاجی حاج آقا هزینه بازسازی دیوارهای فرو ریخته را نیز متحمل شدند. گفتنی است که نوههای حاجی حاج آقا علمیه اغلب به کار آبا و اجدادی خویش روی آوردهاند و در صنعت چاپ ایران مشغول به فعالیت هستند.
چاپ تصویری در ایران
پیدایش چاپ تصویری در ایران به زمان بر میگردد. نخستین کتاب شناخته شدهای که چاپ مصور شد، کتاب «لیلی و مجنون» مکتبی بود که در سال۱۲۵۹هـ. ق به چاپ رسیدهاست. در چهار صفحه از این کتاب چهار تصویر وجود دارد که با مرکب چاپ ترسیم و به معمول زمان با دست آنها را رنگ کردهاند. پس از آن در سال۱۲۶۴قمری «دیوان فضولی بغدادی» را با بیست تصویر به چاپ رساندند.
بعد از آن کتاب «روضه المجاهدین» با هشت تصویر چاپ شد. از اول محرم سال ۱۳۰۰هجری قمری که اولین شمارهٔ روزنامهٔ «شرف» منتشر شد تا سال ۱۳۰۹هـ. ق هشتاد و هفت شمارهٔ آن دارای تصاویر بود. روزنامهٔ «شرافت» هم که از صفر ۱۳۱۴ هـ. ق به چاپ میرسید مصور بود. به عنوان اولین روزنامهٔ دولتی و دومین روزنامهٔ ایرانی نیز از شماره ۴۷۰ (مورخ پنج شنبه ۲۱ محرم ۱۲۷۷) به بعد، مصور است و در مدت چهار سال ۸۸ شماره آن را مصور چاپ کردهاند. از آن پس، بهرهگیری از چاپ مصور به تدریج در روزنامههای دیگر نیز معمول شد.
اولین فرد ایرانی که چاپ تصویری را فرا گرفت، آقا میرزا عبدالمطلب نقاش باشی اصفهانی بود. میرزا عبدالمطلب از طرف امنای دولت به فرنگ فرستاده شده و در آن جا چاپ تصویری آموخته بود. وی از هوشمندان عصر خود بود و افراد دیگری از جمله آقا میرزا ابوتراب نقاش مخصوص وزارت انطباعات چاپ مصور را از او فراگرفتهاند. در نظر داشته باشیم که میان چاپ سنگی مصور و چاپ سربی مصور تفاوت بود.
مصور همانند چاپ معمولی بود و تنها تفاوت آن به مهارت نقاش در ترکیب مرکب چاپ برمیگشت که مرکب آن را از مرکب معمولی غلیظ تر میساخت، اما چاپ سربی مصور منوط به گراورسازی بود و همزمان با پیدایش چاپ مصور در ایران، در اروپا با استفاده از تیزاب مطالب را روی چوب میکندند و از روی مدل حاصله به چاپ میرساندند.