آژانس، تهدید هسته ای اسرائیل را کنترل کند
ایران همواره داعیه دار خلع سلاح هسته ای در دنیا و منطقه غرب آسیا بوده است. در سال ۱۹۷۴، ایران به عنوان یکی از اولین امضاکنندگان معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای(NPT)، به همراه مصر، طرح موسوم به «منطقه عاری از سلاحهای هستهای خاورمیانه» (MENWFZ) را به جامعه جهانی ارائه داد که در همان سال موازین آن در قالب یک قطعنامه به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید.
به گزارش نازک نارنجی، هادی محمدی در یادداشتی در سرمقاله خراسان نوشت: چهارشنبه هفته گذشته در نشست فصلی شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین پایتخت اتریش، قطعنامه ضد ایرانی با محوریت سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس به تصویب رسید. همزمان جنگ غزه و نسل کشی رژیم صهیونیستی در حالی وارد نهمین ماه خود شده که حتی داد دوستان و متحدان تل آویو را هم بلند کرده است. همه این ها در حالی است که همچنان رژیم اسرائیل یاغی ترین رژیم دارنده سلاح هسته ای در دنیا محسوب می شود و حداقل در چند ماه اخیر دو بار مردم اطراف خود از جمله در غزه و ایران را با سلاح هسته ای تهدید کرده، تهدیداتی که در عین عیان بودن و گستاخی در بیان آن ها، با هیچ واکنشی از سوی نهادهای بین المللی به ویژه آژانس بین المللی انرژی اتمی که نهاد تخصصی و مسئول در این موضوع است، روبه رو نشده و این خطر قریب الوقوع همچنان در میانه پر تنش ترین منطقه جغرافیایی جهان به جنایاتش ادامه می دهد.
ایران همواره داعیه دار خلع سلاح هسته ای در دنیا و منطقه غرب آسیا بوده است. در سال ۱۹۷۴، ایران به عنوان یکی از اولین امضاکنندگان معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای(NPT)، به همراه مصر، طرح موسوم به «منطقه عاری از سلاحهای هستهای خاورمیانه» (MENWFZ) را به جامعه جهانی ارائه داد که در همان سال موازین آن در قالب یک قطعنامه به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید. از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۸، این قطعنامه بدون نیاز به رایگیری هرساله مورد تصویب مجمع عمومی قرار گرفت و برای چندین دهه هم بر «کنفرانسهای بازنگری ان.پی.تی» و هم بر گفتمان کُلی درباره سلاحهای کشتار جمعی در منطقه تأثیر گذاشت.
در واقع، در مقطعی که رژیم اسرائیل زرادخانه هستهای خود را پشت پرده «دکترین ابهام عامدانه» پنهان میکرد، ایران همه معاهدات بینالمللی و موافقتنامههای مهم مربوط به ساخت و استفاده از سلاحهای کشتار جمعی را امضا کرده و خود را تحت رژیمهای بازرسی هریک از آنها قرار داده است. از جمله این معاهدات و توافقات – که رژیم اسرائیل عضو هیچیک از آنها نیست – میتوان به معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای(NPT)، کنوانسیون سلاحهای بیولوژیکی(BWC)، کنوانسیون سلاحهای شیمیایی(CWC)، معاهده منع جامع آزمایشهای هستهای(CTBT) و برجام اشاره کرد.
در سال ۲۰۰۳، در میان اتهامات و گمانهزنیهای بیاساس از سوی کشورهای غربی درباره ماهیت نظامی برنامه هستهای ایران، موضع رسمی ایران در قبال سلاحهای کشتار جمعی در صحنه بینالمللی یک بار دیگر با فتوای رهبر معظم انقلاب مبنی بر حرمت «تولید، ذخیره و استفاده از سلاحهای هستهای» بر اساس اصول اسلامی تایید شد. در سال ۲۰۱۲، رهبر ایران شخصاً در اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران حضور یافت و بر موضع اصولی ایران تاکید ورزید. متعاقبا در سال ۲۰۱۵، ایران و گروه ۱+۵ پس از ۱۲ سال مذاکره سخت در باره برنامه هستهای ایران، «برجام» را منعقد کردند. هدف برجام رفع نگرانیهای غرب درباره برنامه هستهای ایران از طریق اعمال محدودیت بر فعالیتهای هستهای این کشور در ازای لغو تحریمها بود. ایران طبق گزارشهای متعدد آژانس بین المللی انرژی اتمی به طور دقیق و کامل به تعهدات خود عمل کرد، در حالی که طرفهای مقابل از اجرای وظایف خود سر باز زدند!
در چنین فضایی و با وجود تنش آفرینی و تهدیدات مکرر رژیم صهیونیستی علیه کشورمان که حالا به تهدیدات هسته ای نیز رسیده، به نظر طبیعی است که در ایران – به عنوان کشور در معرض تهدیدی که به طور یک جانبه تمام هزینههای رفع «نگرانیهای هستهای» کشورهای غربی را بدون بهرهمندی از هیچیک از مزایای اقتصادی و امنیتی آن متحمل میشود – پرسشهایی اساسی در باره موضوعیت و کارآمدی دکترین هستهای و دفاعی کنونی اش مطرح شود.حتی برخی رسانه های غربی از تغییر نگاه افکار عمومی ایران در باره بمب هسته ای بر اساس آخرین نظرسنجی ها می گویند.
در واقع با تغییر سیاست راهبردی اسرائیل از سیاست ابهام هسته ای به سیاست تهدید هسته ای که در چند ماه اخیر بیشتر خود را نشان داد، این تردید در وضعیت دکترین هسته ای ایران بیشتر هم شده است. این اظهارات تحریک کننده صرفا به مقامات صهیونیست هم محدود نشد حتی لیندزی گراهام سناتور جمهوری خواه و معروف آمریکایی قریب به یک ماه پیش اشاراتی داشت مبنی بر خاتمه جنگ در غزه مشابه خاتمه جنگ جهانی دوم توسط آمریکا با استفاده از بمباران هسته ای هیروشیما و ناکازاکی.
همه می دانند و این یک حقیقت است که اسرائیل سلاح هسته ای دارد اما هرچند در این سال ها حاضر به تایید رسمی نبود، به نظر می رسد طوفان الاقصی و هشت ماه مقاومت در غزه، اسرائیل را ناچار کرده است تا از این سیاست ابهام به سمت شفافیت در تهدید هسته ای حرکت کند. ناگفته پیداست که تهدید هسته ای اسرائیل می تواند معادله های امنیتی در منطقه را برهم زده و کشورهای منطقه را به تامل دوباره نسبت به محاسبات امنیتی و دکترین هسته ای خود ناچار کند.
دکترین هستهای ایران تاکنون اصول مشخصی داشته که بر مردود دانستن استفاده از سلاح هسته ای و الحاق به معاهده منع تکثیر تسلیحات هسته ای، استفاده کامل از انرژی صلح آمیز هسته ای و پیگیری سیاست خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای و دیگر سلاح های کشتار جمعی برای منطقه استوار بوده است اما اگر کشورهای حامی و پشتیبان رژیم صهیونیستی و از جمله آژانس بین المللی انرژی اتمی با هر روش و ابزاری نتوانند این سگ هار منطقه را مهار و همچنان از بمب اتمی به عنوان تهدید کشورهای منطقه استفاده کنند، باید منتظر تغییر در این رویکرد اصولی نیز باشند. اسرائیل در عملیات وعده صادق اصابت موشک های بالستیک ایران به عنوان سلاح های متعارف غیرهسته ای بر خاک خود را تجربه کرد. قطعا در صورت ادامه سیاست مذکور و سکوت نهادها و کشورهای حامی این رژیم، می تواند تفاوت بزرگی در نوع تسلیحات ایرانی در پاسخ به تهدیدات یا تهاجمات احتمالی اسرائیل صورت گیرد که قطعا به سود هیچ کس نیست.
انتهای پیام