دانش آموزان

  • عمومی

    نامه‌ای به علی علیزاده و ماجرای طالبان و مسمومیت دانش آموزان

    من در آن نامه به صراحت نوشتم علی علیزاده با همه سرسختی و پوست کلفتی اش طاقتِ این که عمری، هم از زمره عبوس، فحش نوش جان کند و هم تیر و طعنه جماعت خودارزشی پندار را تحمل کند، ندارد. بنابر این مدت هاست تصمیم گرفته است دست کم برای خودش کار را یکسره کند و بارش را سبکتر. حدسم درست بود. علی علیزاده که روزی روزگاری، هم منتقد رادیکال وضع موجود داخلی بود و هم در مقابل بیگانگان و وطن فروشان سر خم نمی کرد تصمیم گرفت لااقل با یک طرف ماجرا بیشتر مماشات کند و آن یک طرف هم کسانی بودند که زورشان به حریف می چربید. هنوز هم علیزاده را بابت چنین رفتاری سرزنش نمی کنم:چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدی است آن به که کار خود به عنایت رها کنیم از خداوند بخواهیم به هر که می خواهد تیغ از پی حق بزند و انصاف پیشه کند در مقابل هجوم بی رحمانه افراطیان و تفریطیان که هردو سر و ته یک کرباسند طاقتی کوه وار عطا کند. ورنه هر کسی قادر نیست در این سرزمینِ دوقطبی، نقشِ وسط باز را به معنای درست و مثبت کلمه بازی کند. و اما آن چه باعث شد …

دکمه بازگشت به بالا