شخصیتهای داستان اسباببازی
۱۵. گبی گبی
گبی گبی (کریستینا هندریکس) از بسیاری جهات، ضدقهرمان داستان اسباببازی ۴ بود. او به عنوان یک عروسک کودک عظیمالجثه احساسات وحشتناکی داشت و هدفش این بود که جعبه صوتی وودی را سرقت نماید تا صدای خودش را درست کند. این امر، او را در برابر قهرمان داستان قرار داد اما در ادامه، معلوم شد که وی در واقع یک شرور ذاتی نیست.
قیمت لباس کفشدوزکی: او فقط کسی بود که میخواست مورد علاقه یک بچه قرار گیرد و معتقد بود داشتن جعبه صدا این امر را محقق میکند. صحنهای که در آن، دختری که دوستش دارد او را به زمین میاندازد یکی از غمانگیزترین سکانسهای داستان اسباببازی است اما گبی گبی سرانجام بچهای را پیدا میکند که واقعا به این عروسک علاقهمند است و بدین ترتیب داستان او با خوشی به پایان میرسد.
۱۴. دوک کابوم
شخصیتهای اصلی این مجموعه اغلب در بیش از یک فیلم ظاهر میشوند اما به نظر میرسد که این مورد برای دوک کابوم (کیانو ریوز) صدق نمیکند. او یک اسباببازی مرتبط با بو پیپ بود که خیلی سریع به یکی از شخصیتهای اصلی فیلم تبدیل شد. او به عنوان یک شخصیت بدلکار کانادایی، تقریبا تمام حرکات خود را به بهترین شکل ممکن اجرا میکرد.
قیمت لباس گربه سیاه: دوک درخشید، چرا که مانند بسیاری دیگر از شخصیتهای داستان اسباببازی، گذشتهای غمانگیز داشت. او نمیتوانست مانند دوک کابوم واقعی، حرکات نمایشی را اجرا کند و این اتفاق باعث شد بچهای که صاحب او بود تمایلی به بازی با این اسباببازی نداشته باشد. دوک با وجود غم و غصه و احساس ناخوشایند درونی خود، همچنان چهره شجاعانهای داشت.
۱۳. فورکی
داستان اصلی داستان اسباببازی ۴ حول محور فورکی (تونی هیل) میچرخید. این شخصیت یک اسباببازی معمولی نیست. او توسط بانی از قاشق چنگالی یکبار مصرف و برخی مواد خلاقانه دیگر ساخته شده است. این اتفاق منجر به این شد که فورکی دچار یک بحران وجودی مداوم شود، زیرا او نمیخواست که یک اسباببازی باشد.
لباس ملکه زنبوری: او ساخته شده بود تا افراد با آن غذا بخورند و سپس آن را دور بیاندازد. بنابراین بسیاری از مدت زمان فیلم را صرف تلاش برای دور انداختن خود کرد. وودی ماموریتی را برای نجات او آغاز کرد، زیرا فورکی برای بانی بسیار مهم بود. ماجراجویی فورکی در واقع یکی از قویترین فیلمهای پیکسار است که حرفی عمیق برای گفتن دارد.
۱۲. کن
باربی در فیلمهای قبلی ظاهر شده بود اما این کن (مایکل کیتون) بود که در واقع خود را در مرکز نمایش قرار داد و توجهات را به خود جلب کرد. باربی در سانیساید دیکر با عشق خود روبهرو شد و این دو فورا با یکدیگر ارتباط پیدا کردند. این اتفاق باعث شد که کن به شخصیت جالبی تبدیل شود، زیرا پیوند او با باربی باعث شد تا او بر علیه لوتسو به پا خیزد و به اسباببازیهای اندی کمک کند.
علاوه بر این، کن تقریبا در هر صحنهای که در آن حضور داشت، واقعا سرگرمکننده و جذاب به نظر میرسید. نمایش مد او یکی از خندهدارترین لحظات در تمام فیلمهای پیکسار است و البته واکنش او به پاره شدن لباسهایش نیز وجهه دیگر روحیات و شخصیت او بود. کن، طنازی را با خصوصیات شخصیتی قوی خود ترکیب کرد.
۱۱. لوتسو
شخصیتهای شرور ممکن است دوستداشتنی نباشند اما اغلب میتوانند جذابترین شخصیتهای هر فرنچایزی باشند. سید بسیار شرور و معدنیاب نیز بسیار ترسناک بود اما هیچ ضدقهرمانی هرگز نتوانست در فیلمهای داستان اسباببازی، از لوتسو (ند بیتی) بهتر باشد. لوتسو در ابتدا بسیار خوب به نظر میرسید، زیرا دارای رفتار و ظاهری دوستانه بود.
اما در زیر این ظاهر دوستداشتنی، یک لوتسوی بی رحم بود. او یکی دیگر از قربانیان طرد شدن توسط کودکان بود و از این نفرت در راستای اقدامات خود استفاده کرد و با خشونت و دیکتاتوری، بر سانیساید حکومت می کرد. او آنقدر وحشتناک بود که حتی وقتی اسباببازیهای اندی به نجات جان او کمک کردند، باز هم راهی پیدا کرد تا با آنها مقابله کند و اساسا آنها را به مرگ محکوم کرد.
۱۰. بیگانگان
قبل از این که مینیونها شروع به خودنمایی در فیدهای فیسبوک کنند، داستان اسباببازی، بیگانگان منحصر به فرد و جذاب خود را داشت. این بیگانگان سبز (جف پیدگون) در تمام فیلمهای داستان اسباببازی و اولین بار هنگامی که باز و وودی در دستگاه چنگک در سیاره پیتزا به دام افتادند، ظاهر شدند.
هیچ چیز رضایتبخشتر و جالبتر از زمانی نبود که آنها در داستان اسباببازی ۳، قهرمانان را از دستگاه چنگک نجات دادند. پس میتوان گفت که تماشاگران، بدون آنها، شاهد پایان خوشی نبودند. بیگانگان شاید فقط مردان کوچک سبز رنگی به نظر برسند اما تاثیر آنها غیرقابل انکار است. طراحی آنها واقعا نمادین بود و هنوز از آنها در هر جایی استفاده میشود.
۹. سگ فنری
سگها نه تنها بهترین دوست انسان، بلکه بهترین دوست کلانتر اسباببازیها نیز هستند. سگ فنری (جیم وارنی/بلیک کلارک) یکی از شناختهشدهترین اسباببازیهای گروه است. مدیران دیزنی به سادگی هیچ اسباببازی را برای یک ماجراجویی در دیزنیلند انتخاب نمیکنند.
سگ فنری یکی از وفادارترین اسباببازیهای کل مجموعه و همیشه برای وودی و گروه قابل اعتماد بود و در واقع بهترین همراهی است که یک نفر میتواند با خود داشته باشد. صداپیشه سگ فنری در ابتدا جیم وارنی (ارنست معروف) بود که در سال ۲۰۰۰ درگذشت. فنری به نوعی روند صداپیشگی عالی فیلمهای پیکسار و تولید شخصیتهای شایان ستایش را ادامه داد.
۸. هم
هم (جان راتزنبرگر) یکی از اعضای خندهدار خانواده اسباببازیها است، زیرا او به هیچ وجه یک اسباببازی نبود، بلکه یک قلک بود.
وجود هم، مانند فورکی در داستان اسباببازی ۴، نشان میدهد که تخیلات بچهها میتواند هر چیزی را به یک اسباببازی تبدیل کند. هم یکی از بامزهترین شخصیتهای فیلم است. او یک لودگی همیشگی دارد و هر چه بزرگتر میشوید قدر او را بیشتر میدانید. جان راتزنبرگر، فرد کهنهکار پیکسار که تا به امروز در تمام فیلمهای این استودیو حضور داشته است، صداپیشگی هم را انجام میدهد. هم به نوعی یادآور دوران کودکی شیرین و دوستداشتنی تمام مخاطبان است.
۷. بولزآی
فنری هم یک سگ است اما هیچ کدام از اسباببازیهای گروه به اندازه اسباببازی مورد اعتماد وودی، بولزآی، مانند یک حیوان واقعی به نظر نمیرسند. بولزآی برای اولین بار در داستان اسباببازی ۲ و هنگامی که وودی با او در آپارتمان ال ملاقات کرد، ظاهر شد. بولزآی بسیار شیرین و سرشار از محبتی بیقید و شرط نسبت به همه اعضای خانواده اسباببازیها است.
بولزآی هیچ دیالوگی ندارد اما به اندازه کافی با احساسات و رفتار خود سخن میگوید. این مسئله، عملکرد بینظیر انیماتورها را نشان میدهد. بدیهی است که صداگذاری همه این شخصیتها چشمگیر است اما این که مخاطبان احساسات یک اسب اسباببازی گرافیکی و کامپیوتری را با جدیت کامل متوجه میشوند، خود گویای همه چیز است.
۶. رکس
هیچکس به اندازه دایناسور مضطرب (والاس شاون) با میلیونها سال قبل ارتباطی ندارد و او از ابتدا در این سری حضور داشته است. این دوست عزیز سبز همیشه توضیح کاملی برای طرحها و برنامههای اجرایی وودی و گروه ارائه میدهد و طبیعت مضطربش، بخشی از جذابیت اوست.
جای تعجب نیست که عملکرد او با صداپیشگی فردی مانند والاس شاون در پشت میکروفون بسیار بهتر به نظر میرسد. تصور هر صداپیشه دیگری که جای رکس حرف بزند، کاملا غیرممکن است. او هرگز در مرکز توجه نیست اما حضورش در هر فیلمی الزامی است.
۵. بو پیپ
بو پیپ (آنی پاتز) در چند فیلم اول اصلا در مرکز توجه نبود و همین موضوع باعث میشود که نقش برجسته او در داستان اسباببازی ۴ بسیار جالبتر باشد. در گذشته، وودی و باز همیشه تصمیمات نهایی را میگرفتند اما بو پیپ بود که در پشت همه این موارد، حرف حق را میزد.
نگرش درست بو پیپ او را خیلی زود به فردی دوستداشتنی و قابل درک تبدیل کرد. سخنان ملایم همیشگی و اخلاقیات جالبش باعث شد تا او بیشتر از هر اسباببازی دیگری در اتاق اندی، یک دوست قابل اعتماد باشد. بو پیپ قبل از آمدن جسی، تنها نماینده زنان در جمع پسرانه اسباببازیها در اولین فیلم بود. داستان اسباببازی به مرور زمان به شخصیت بو پیپ افزود و کاراکترش را پرورش داد و در ادامه دیدیم که او یک اسباببازی سرسخت و مستقل است که به تنهایی زنده میماند و رشد میکند.
۴. جسی
صداپیشگی یک دختر گاوچران توسط جان کیوزاک؟ دوستداشتنی به نظر میرسد، مگر نه؟ جسی تا قبل از داستان اسباببازی ۲ به گروه نپیوسته بود اما به محض این که روی صفحه ظاهر شد، تماشاگران احساس کردند جسی تمام مدت آنجا بوده است. جسی ثابت کرد یکی از دوستداشتنیترین شخصیتها در تاریخ پیکسار است.
اکثر شخصیتها بیشتر در پسزمینه حضور دارند اما خط داستانی جسی واقعا دلگرمکننده و زیبا است. هیچ چیز تاثیرگذارتر از سکانس وقتی کسی مرا دوست داشت از داستان اسباب بازی ۲ نیست. این لحظه مانند سکانس ابتدایی انیمیشن بالا، در عرض چند دقیقه داستانی کامل و غمانگیز را بیان میکند. جسی گذشته تلخی دارد اما رفتهرفته با حمایت و اعتماد، تبدیل به فردی متفاوت میشود.
۳. آقای سیبزمینی
وقتی صحبت از پیوندی بینظیر و بینقص بین صداپیشگان و شخصیتها میشود، دان ریکلز در نقش آقای سیبزمینی، اولین نفری است که خیلی سریع به ذهن میآید. دان ریکلز فقید، کمدین و صداپیشهای افسانهای بود. لحن شوخطبعانه او خیلی چیزها به آقای سیبزمینی به عنوان یک شخصیت و کل فرانچایز داستان اسباببازی اضافه کرد.
او یکی از اسباببازیهای قابل تشخیص و به یاد ماندنی این فرانچایز است و بیشتر مخاطبان با این موضوع موافق هستند. با این حال، خود شخصیت، از لحاظ تصویرسازی، از همتای واقعی خود پیشی گرفت. هیچ شخصیتی در این سری به اندازه آقای سیبزمینی، لحظات بامزه نیافریده است. آقای سیب زمینی از ماموریت مخفی خود به عنوان یک تورتیلا گرفته تا استفاده از چشمان عصبانیاش، یکی از بهترینها است.
۲. باز لایتیر
بدیهی است این موضوع که باز لایتیر (تیم آلن) یکی از شخصیتهای اصلی این فیلم است به قرار گرفتن او در این جایگاه کمک میکند اما خط داستانی و خصوصیات این شخصیت به تنهایی کافی است تا او در رتبه دوم قرار گیرد.
روند داستان باز در فیلم اول، خندهدار و در عین حال، غمانگیز و البته قابل درک بود. در واقع سفر او بود که اولین فیلم را پایهگذاری کرد. حتی با نگاهی گذرا به صداپیشگی و خط شخصیتی او هم میتوان فهمید که دیالوگ جالب تا بینهایت و فراتر، به یکی از به یادماندنیترین نقل قولهای پیکسار در تمام دوران تبدیل شده است. اگر فیلم دیگری اکران شود، به نظر میرسد که باز، رهبر جدید اسباببازیهای قدیمی اندی خواهد بود.
۱. وودی
چه کسی به جز کابوی محبوب همه، وودی (تام هنکس) میتواند رتبه اول را داشته باشد؟ نقش اول و هسته احساسی همه فیلمهای داستان اسباببازی، وودی نمادی از نه تنها این فرانچایز یا پیکسار، بلکه خود دنیای انیمیشن است. هنکس در هر کدام از فیلمها، به وودی جان تازهای بخشید و این شخصیت یکی از بهترین نقشهای او تا به امروز است.
وودی نمایانگر احساسی عمیق در درون هر مخاطبی است که این فیلمها را تماشا کرده است. تقریبا هر فردی یک اسباببازی مورد علاقه داشت که برایش به اندازه یک دنیا میارزید و معنا داشت. وودی تجسم رابطه اولیه ذاتی بین کودکان و داراییهای آنها است. به همین دلیل بینندگان در این فیلمها بیشتر از هر شخصیت دیگری، به وودی اهمیت میدهند. او همچنین در این فیلمها تجربیات زیادی به دست میآورد، از یادگیری پذیرفتن باز به عنوان دوستش تا تغییر اعتقادش نسبت به اندی و فهمیدن این که برای خوشبختی به هیچ بچهای نیاز ندارد