خلاصه کامل کتاب این نیز نمی گذرد | سید ابوالقاسم عابدی

خلاصه کتاب این نیز نمی گذرد ( نویسنده سید ابوالقاسم عابدی )
کتاب «این نیز نمی گذرد» اثر سید ابوالقاسم عابدی، داستان مردی است که برای شرکت در مراسم ختم یکی از بستگانش به روستای پدری خود سفر می کند. در این سفر، او با حوادثی عجیب و غریب و شخصیت هایی خاص مواجه می شود که او را وادار به بازنگری در گذشته، حال و آینده زندگی خود و ارتباطش با مفهوم گذر زمان می کند.
این اثر، رمان کوتاهی است که خواننده را به سفری در عمق روح یک روستای کهن و پیچیدگی های روابط انسانی آن دعوت می کند. نویسنده با قلمی شیوا و توصیفاتی زنده، فضایی آمیخته از رمزآلودگی، نوستالژی و واقعیت های اجتماعی را می آفریند. در این مقاله، خلاصه ای جامع و تحلیلی از این کتاب ارزشمند ارائه می شود تا علاقه مندان به ادبیات داستانی ایران، پیش از مطالعه کامل، با ابعاد مختلف این داستان و پیام های اصلی نویسنده آشنا شوند و تصمیم گیری آگاهانه تری برای خواندن آن داشته باشند.
درباره نویسنده: نگاهی به زندگی و آثار سید ابوالقاسم عابدی
سید ابوالقاسم عابدی، نویسنده ای توانا در عرصه ادبیات داستانی ایران است که با خلق آثاری واقع گرایانه و تأمل برانگیز، جایگاه خود را در میان خوانندگان تثبیت کرده است. او در نوشته هایش، معمولاً به سراغ مضامینی می رود که ریشه های عمیقی در فرهنگ و اجتماع ایرانی دارند و به زندگی روزمره مردم با نگاهی فلسفی و گاه منتقدانه می پردازد. آثار او نه تنها روایتگر داستان های جذاب هستند، بلکه همواره حامل پیام های عمیق تری درباره هستی، زمان، روابط انسانی و چالش های درونی فرد در مواجهه با جامعه اند.
قلم عابدی در «این نیز نمی گذرد»، به وضوح نشان می دهد که چگونه یک نویسنده می تواند با واژگانی ساده و ساختاری روان، داستانی پرکشش بیافریند که خواننده را تا پایان با خود همراه کند. او به خوبی توانسته است فضای داستانی را طوری خلق کند که خواننده نه تنها شاهد وقایع باشد، بلکه آن ها را از نزدیک لمس کند و با شخصیت ها همدلی کند. این توانایی در فضاسازی و عمق بخشیدن به شخصیت ها، از ویژگی های برجسته آثار سید ابوالقاسم عابدی است که در این کتاب نیز به اوج خود می رسد.
معرفی کتاب این نیز نمی گذرد: پیش درآمدی بر داستانی پر از رمز و راز
کتاب «این نیز نمی گذرد» که توسط نشر عطران به چاپ رسیده، با همان عنوان کنجکاوی برانگیز خود، خواننده را به دنیایی دعوت می کند که در آن مرزهای واقعیت و خیال گاهی در هم می آمیزند. داستان با بازگشت یک مرد به روستای پدری اش آغاز می شود؛ روستایی که سال ها از آن دور بوده و اکنون، مراسم ختم یکی از بستگان، او را دوباره به این مکان آشنا اما غریبه کشانده است. خواننده در همان صفحات ابتدایی، همراه با شخصیت اصلی، پا به این روستا می گذارد و حس و حال مبهم و مرموز حاکم بر فضا را تجربه می کند.
این کتاب، با اتمسفری اجتماعی و نوستالژیک، به تدریج لایه های زیرین زندگی روستایی و روابط پیچیده میان ساکنان آن را آشکار می سازد. سید ابوالقاسم عابدی با ظرافت خاصی، خواننده را آماده مواجهه با اتفاقات غیرمنتظره و شخصیت هایی می کند که هر یک به نوعی نمادی از ویژگی های خاص انسانی یا مسائل اجتماعی هستند. اگر به داستان های ایرانی علاقه دارید که ریشه های عمیقی در فرهنگ و سنت ها دارند، و دوست دارید با قلمی روان و داستانی گیرا، به تأمل در مفهوم گذر زمان و رویارویی با گذشته بپردازید، این کتاب تجربه ای دلنشین برایتان خواهد بود.
سفر به عمق داستان: خلاصه ای تحلیلی از این نیز نمی گذرد
آغاز سفر و دعوت به ناگفته ها
داستان با سفر «مردی» شروع می شود که نامش به صراحت ذکر نمی شود، اما حضورش پررنگ و قابل لمس است. او به بهانه شرکت در مراسم ختم یکی از خویشاوندان دور، راهی روستای پدری اش می شود. این سفر نه تنها یک جابجایی مکانی است، بلکه آغازی برای یک سفر درونی و بازگشت به ریشه ها و خاطرات مدفون شده است. خواننده از همان ابتدا، این حس غریب و توأمان آشنایی و بیگانگی را با شخصیت اصلی تجربه می کند. روستا، با گذشته ای پر از رمز و راز و آینده ای نامعلوم، پذیرای اوست. مرد به جایگاه خویش در این بستر زمانی و مکانی می اندیشد و تلاش می کند ارتباط گمشده خود را با این نقطه آغازین، یعنی ریشه های خانوادگی و بومی اش، بازیابی کند.
قدم گذاشتن در روستای کهن
با ورود مرد به روستا، خواننده نیز همراه او، قدم در فضایی می گذارد که از سویی بوی کهنگی و سنت می دهد و از سوی دیگر، نشانه هایی از تغییر و حتی زوال را در خود دارد. فضاسازی عابدی در این بخش، چنان استادانه است که خواننده می تواند بوی خاک نم خورده، صدای باد در میان درختان و زمزمه های اهالی را حس کند. شخصیت های اولیه ای که مرد با آن ها روبرو می شود – آدم هایی با خصوصیات و رفتارهای خاص – هر کدام پازل کوچکی از زندگی پیچیده روستا را تشکیل می دهند. آن ها با نگاه هایشان، جملاتشان و سکوت هایشان، اولین نشانه های «اتفاقات عجیب» را به مرد و خواننده منتقل می کنند. این اتفاقات در ابتدا مبهم و نامحسوس اند، اما به تدریج لایه های بیشتری از واقعیت های پنهان روستا را آشکار می سازند.
رو در رویی با گره های پنهان
با گذشت زمان و تعامل مرد با اهالی روستا، گره های داستانی یکی پس از دیگری ظاهر می شوند. مرد به تدریج خود را درگیر وقایع غیرمنتظره ای می بیند که او را به سمت کشف حقایقی تلخ و شیرین سوق می دهند. این وقایع، گاهی در قالب گفتگوهای عادی و گاهی در قالب حوادثی پیش بینی نشده رخ می دهند. خواننده، همراه با مرد، سعی در کشف این گره ها و درک ارتباط آن ها با یکدیگر دارد. این روند، داستان را به سمت اوج سوق می دهد و کنجکاوی خواننده را برای یافتن پاسخ ها برمی انگیزد. هر اتفاق جدید، بخشی از گذشته روستا و شخصیت های آن را فاش می کند و مرد را به سمت درکی عمیق تر از مفهوم «این نیز نمی گذرد» می برد.
شخصیت ها: آینه هایی از واقعیت
سید ابوالقاسم عابدی در این کتاب، مجموعه ای از شخصیت های رنگارنگ و باورپذیر را خلق کرده است که هر یک نقش مهمی در پیشبرد داستان و تصویرسازی جامعه روستایی ایفا می کنند. این شخصیت ها، آینه هایی از واقعیت های انسانی و اجتماعی هستند که خواننده با آن ها به خوبی ارتباط برقرار می کند و حضورشان را ملموس می یابد.
- عمو رمضون: او که همیشه از سوی اهالی «ترسو» خطاب می شود، نمادی از افرادی است که در زندگی اسیر ترس ها و تردیدهای خود هستند. خواننده با دیدن او، به عمق اضطراب و پریشانی اش پی می برد. این مردی است که نه نان خور دولت بود، نه اهل رفیق. کسی که «روز خاک کردنش شاید بیست نفر هم نیومده بودن» و «وقت شستنش هم غلام مرده شور بیست تومن اضافه تر گرفت تا کاراشو کنه که اون هم بی حوصله گربه شورش کرد.» این توصیف، نه تنها ترس او، بلکه تنهایی و بی اهمیت بودن او را در چشم جامعه روستایی به خواننده منتقل می کند.
- اسداله: مردی که «دستش رو با داس برید و مثل بچه ها ناله می کرد»، نمادی از رنج و مصیبت های پایان ناپذیر است. او پیوسته در حال ناله و شکایت است و خواننده حس می کند که زخم های او نه تنها جسمی، که روحی نیز هستند.
- لاله: «لاله دلش گرفته بود و به حرف زدن با من نیاز داشت»، زنی است که بار غم و دلتنگی را بر دوش می کشد. او نماینده سکوت ها، درددل های ناگفته و نیاز به همدلی در جامعه ای است که شاید کمتر کسی به آن توجه می کند. خواننده دلتنگی او را حس می کند.
- کدخدا: «کدخدا شور تو سرش بود که چرا اسداله وقت آسیاب گندم ها رو خونی کرده کلی آرد رو باید بریزه دور»، نمادی از نظم و دغدغه های مادی است. او همیشه در فکر سامان بخشیدن به امور و حفظ منافع خود و روستا است، حتی اگر این دغدغه ها در تضاد با مشکلات انسانی دیگران باشد.
- آ کرامت: «آ کرامت گیر داده بود بیا بریم دشت باهات کار دارم»، شخصیتی است که به نظر می رسد همیشه برای دیگران نقشی تعریف شده دارد و تلاش می کند آن ها را به سمتی خاص هدایت کند، حتی اگر این هدایت باب میل نباشد. او نماینده اراده و تصمیم گیری است.
- آ لطف اله: «آ لطف اله می گفت زن شهری واسه صیغه سراغ نداری؟»، شخصیتی است که تمایلات و نیازهای خاص خود را دارد و بدون شرم آن ها را بیان می کند. او می تواند نمادی از جنبه های کمتر دیده شده یا پنهان در جوامع سنتی باشد.
- عبداله: «عبداله اومده بود می گفت: عینکت رو می دی عصر برات بیارم؟… بنده خدا می خواست بره جلوی مدرسه دخترونه از ترس اینکه به همه چشمک بزنه عینک رو می خواست. لازم می شد در میاورد چشاش خود به خود چشمک می زد»، یکی از عجیب ترین شخصیت هاست که با رفتارهای نامتعارفش، هم مایه طنز و هم تأمل می شود. او نمادی از تضادها و ناهنجاری هاست که در عین حال به نحوی دلنشین، جزئی از بافت روستا شده است.
تعامل مرد با این شخصیت ها، خواننده را به سفری عمیق تر در زندگی روستایی می برد و لایه های مختلف جامعه، مشکلات و دلخوشی های آن را به تصویر می کشد. خواننده از طریق این تعاملات، نه تنها با این افراد آشنا می شود، بلکه به درک عمیق تری از پیچیدگی های انسانی و اجتماعی دست می یابد.
اوج و پرده برداری از حقایق
با پیشرفت داستان، وقایع به سمت اوج خود حرکت می کنند. مرد که اکنون عمیقاً درگیر رازهای روستا شده، خود را در موقعیت هایی می یابد که ناگزیر به رویارویی با حقایق تلخ گذشته و حال می شود. هر گره ای که باز می شود، نه تنها بخش جدیدی از داستان را روشن می کند، بلکه تأثیر آن را بر روان مرد و خواننده می گذارد. لحظات اوج داستان، جایی است که مرد با چالش های اصلی خود روبرو می شود و خواننده نیز با نفس در سینه حبس شده، شاهد این رویارویی است. این چالش ها، گاهی بیرونی و گاهی درونی هستند و قهرمان را به سمت درک جدیدی از زندگی، رنج ها و معنای این نیز نمی گذرد سوق می دهند. گره گشایی ها، لزوماً به معنای حل کامل همه مشکلات نیستند، بلکه گاهی به معنای پذیرش واقعیت ها و یافتن آرامش در دل عدم قطعیت هاست.
پایان: درک تازه از گذرا بودن
پایان بندی داستان، نقطه اوج سفر درونی مرد است. او با مجموعه ای از تجربیات و کشفیات جدید، به درک متفاوتی از زندگی دست می یابد. سرنوشت شخصیت ها، گاهی تلخ و گاهی شیرین، اما همواره واقع گرایانه به تصویر کشیده می شود. مرد، در پایان سفرش، شاید به تمام پاسخ هایی که در جستجویشان بوده نرسد، اما قطعاً به درکی عمیق تر از گذرا بودن همه چیز – شادی ها، غم ها، انسان ها و حتی خود روستا – می رسد. این درک، نه تنها برای قهرمان، بلکه برای خواننده نیز، تأملی عمیق در معنای هستی و تغییرات گریزناپذیر آن به ارمغان می آورد. خواننده پس از اتمام کتاب، با حس غریبی از پذیرش و آرامش، از دنیای داستان خارج می شود.
بازتاب جامعه در شخصیت ها: تحلیل روانشناختی ساکنان این نیز نمی گذرد
شخصیت پردازی در «این نیز نمی گذرد» فراتر از صرفاً معرفی اسامی است؛ خواننده با هر شخصیت، بخشی از جامعه روستایی را می شناسد و با ابعاد روانشناختی آن ها درگیر می شود. «مردی» که به روستا سفر کرده، نه تنها روایتگر داستان است، بلکه خود دچار تحولاتی عمیق می شود. او در طول داستان، با هر مواجهه، به بخشی از گذشته اش نقب می زند، خاطراتش را بازبینی می کند و با نسخه ای از خود که در این روستا جا گذاشته بود، روبرو می شود. خواننده شاهد دگرگونی های درونی اوست؛ از تردید و کنجکاوی اولیه، تا درگیری عمیق با رویدادها و در نهایت، رسیدن به آرامشی نسبی در مواجهه با حقایق زندگی. او نمادی از انسان مدرنی است که به دنبال ریشه های خود می گردد و در این مسیر، با چالش های وجودی روبرو می شود.
شخصیت های روستایی نیز، هر یک به مثابه آینه ای، وجوهی از جامعه را بازتاب می دهند. عمو رمضون با ترس هایش، اسداله با ناله هایش، لاله با دلتنگی هایش، و کدخدا با دغدغه هایش، همگی نمادهایی از واقعیت های انسانی هستند. آن ها تنها ابزاری برای پیشبرد داستان نیستند، بلکه خود داستانی در دل داستان اصلی دارند. خواننده حس می کند که هر یک از این شخصیت ها، نه تنها بارِ گذشته خود را حمل می کنند، بلکه نماینده بخش هایی از جامعه اند که با سنت ها، باورها و مشکلات خاص خود دست و پنجه نرم می کنند. این شخصیت ها، با دیالوگ های گاه طنزآمیز و گاه تلخشان، خواننده را به تأمل در زندگی روستایی و پیچیدگی های روابط انسانی دعوت می کنند و کمک می کنند تا خواننده تصویری کامل تر و باورپذیرتر از جهانی که نویسنده خلق کرده است، دریافت کند.
لایه های عمیق معنایی: درون مایه ها و پیام های این نیز نمی گذرد
این نیز نمی گذرد: فلسفه ای در دل داستان
محوری ترین درون مایه کتاب، همان عبارت «این نیز نمی گذرد» است که به طور مستقیم در عنوان کتاب نمود یافته. این جمله، نه تنها یک نام، بلکه یک فلسفه زندگی است که در سراسر داستان طنین انداز می شود. خواننده با هر حادثه، با هر شخصیت و با هر دیالوگ، به این نکته مهم پی می برد که برخی از رنج ها، خاطرات و تأثیرات، به سادگی نمی گذرند و در عمق جان انسان باقی می مانند. این عبارت، خواننده را به تأمل وامی دارد که چه چیزهایی در زندگی واقعاً گذرا هستند و چه چیزهایی نه. نویسنده با به تصویر کشیدن زندگی شخصیت ها و مردی که سفر می کند، نشان می دهد که چگونه برخی زخم ها التیام نمی یابند، برخی عشق ها هرگز فراموش نمی شوند و برخی تجربه ها تا ابد بخشی از وجود انسان باقی می مانند. این پیام، خواننده را به درک عمیق تری از پایداری و ناپایداری در هستی می رساند.
گذشته ای که دست بردار نیست
یکی دیگر از درون مایه های قدرتمند کتاب، رویارویی با گذشته و خاطرات است. مردی که به روستای پدری بازگشته، ناگزیر است با سایه های گذشته خود و اهالی روستا مواجه شود. گذشته در این داستان، صرفاً یک نقطه زمانی نیست، بلکه نیرویی زنده است که بر حال شخصیت ها و تصمیمات آن ها سایه افکنده. خواننده شاهد است که چگونه رازهای دفن شده، سوءتفاهم های کهنه و روابط ناتمام، همچنان بر زندگی کنونی افراد تأثیر می گذارند. نویسنده به خوبی نشان می دهد که نادیده گرفتن گذشته یا فرار از آن، هرگز راه حل نیست و تنها با مواجهه شجاعانه با آن می توان به درکی جدید و شاید آرامشی نسبی دست یافت. این بخش از داستان، خواننده را به تأمل در گذشته خودش و اثر آن بر امروز و فردایش دعوت می کند.
تصویری زنده از روستایی در گذر زمان
«این نیز نمی گذرد» فراتر از یک داستان فردی، تصویری زنده و گاه تلخ از جامعه روستایی ارائه می دهد. نویسنده با دقت به آداب و رسوم، باورها، خرافات، روابط انسانی و مسائل اجتماعی (از جمله مسائل خانوادگی، مادی و اخلاقی) می پردازد. خواننده، با مشاهده تعاملات شخصیت ها، به عمق پیچیدگی های این جامعه پی می برد. این تصویربرداری، واقع بینانه و به دور از کلیشه های رایج از زندگی روستایی است. نویسنده تلاش می کند تا هر دو جنبه مثبت و منفی این جامعه را نشان دهد؛ از همبستگی ها و سادگی ها، تا تنگ نظری ها و زخم های پنهان. این نگاه دقیق، خواننده را به درک عمیق تری از زندگی در یک بستر سنتی و چالش های آن می رساند.
نبرد امید و ناامیدی
در بستر روایت، نگاه های متفاوتی به زندگی وجود دارد: از بدبینی های ریشه دار برخی شخصیت ها که همواره در حال ناله و شکایت اند، تا کورسوی امیدهایی که در دل تاریکی ها جرقه می زنند. این نبرد میان خوش بینی و بدبینی، به داستان عمق می بخشد و آن را به تأملی در ماهیت وجودی انسان تبدیل می کند. خواننده با هر شخصیت، با یکی از این دو دیدگاه مواجه می شود و خود به این می اندیشد که در مواجهه با سختی ها، چگونه می توان میان پذیرش واقعیت و حفظ امید، تعادل برقرار کرد.
مرگ، زندگی و معنای هستی
مراسم ختمی که بهانه ای برای سفر مرد به روستا می شود، از همان ابتدا، موضوع مرگ و زندگی را در کانون توجه قرار می دهد. در طول داستان، شخصیت ها با مفاهیم هستی، معنای وجود و محدودیت های زندگی انسان روبرو می شوند. این مفاهیم به شکل های گوناگون – از دلتنگی برای از دست رفتگان گرفته تا چالش های زندگی روزمره – در بستر داستان نمود پیدا می کنند. خواننده در این روایت، نه تنها با داستان یک مرد و یک روستا همراه می شود، بلکه به تفکر درباره معنای بزرگ تر زندگی، گذرا بودن آن و نحوه مواجهه انسان با پایان می نشیند.
«یه روزهایی از همون اول صبح پیداست می خواد بد تا کنه. هرچی با خودم تمام عمر کلنجار رفتم که بدی این مواقع فقط درون تو وجود داره و بتونی دنیا رو خوب ببینی حله اما کافیه همین روزهایی که می گم برسه تا حداقل سه روز بگذره تا یکم باز شدن دلت رو ببینی. دلت میخواد سر به تن کسی نباشه.»
قلم سید ابوالقاسم عابدی: تجربه ای دلنشین از واژه ها
قلم سید ابوالقاسم عابدی در «این نیز نمی گذرد»، یکی از نقاط قوت اصلی کتاب است که تجربه خواندن آن را برای مخاطب به یاد ماندنی می کند. خواننده با هر جمله، درگیر لحن خاص نویسنده می شود؛ لحنی که گاهی با طنزی ظریف و پنهان همراه است، گاهی تلخی واقعیت را با زبانی ساده بیان می کند، و اغلب به سمت واقع گرایی سوق می یابد. این زبان روایی، به خواننده اجازه می دهد تا نه تنها داستان را دنبال کند، بلکه به اعماق احساسات و افکار شخصیت ها نفوذ کند. این لحن، صمیمی اما در عین حال محترمانه است و حس همراهی نزدیکی با خواننده ایجاد می کند.
توصیفات و فضاسازی های نویسنده، از دیگر مهارت های او در این کتاب است. او با استفاده از جزئیات دقیق و حسی، اتمسفر روستا و حالات روحی شخصیت ها را به گونه ای خلق می کند که خواننده می تواند بوی خاک، صدای باد و رنگ آسمان را در ذهن خود مجسم کند. این توانایی در تصویرسازی، به داستان جان می بخشد و خواننده را از یک ناظر صرف به یک مشارکت کننده فعال در داستان تبدیل می کند. خواننده حس می کند که خود در کوچه پس کوچه های روستا قدم می زند و شاهد رخدادهاست.
دیالوگ ها در این کتاب نیز از اهمیت بالایی برخوردارند. عابدی به خوبی توانسته است گفتگوهای شخصیت ها را طبیعی و باورپذیر بنویسد. این دیالوگ ها نه تنها به پیشبرد داستان کمک می کنند، بلکه هر یک پرده از شخصیت و افکار درونی افراد برمی دارند. خواننده با شنیدن (خواندن) صدای هر شخصیت، به ابعاد جدیدی از او پی می برد و همین امر به عمق بخشی داستان می افزاید و کشش آن را افزایش می دهد. خوانایی و کشش کلی متن، از لحظه اول تا پایان کتاب، حفظ می شود و نویسنده با مهارتی مثال زدنی، خواننده را در دنیای داستان خود نگه می دارد.
ارزیابی کتاب: نقاط قوت و چشم اندازهای این نیز نمی گذرد
«این نیز نمی گذرد» اثری است که به دلیل برخورداری از چندین نقطه قوت برجسته، ارزش خواندن و تأمل را دارد. داستان پردازی قوی و پرکشش آن، خواننده را از همان صفحات ابتدایی درگیر می کند و تا پایان، این کشش را حفظ می کند. روایت، آهسته اما پیوسته پیش می رود و هر گره داستانی، به درستی در جای خود قرار می گیرد. این ساختار منسجم، تجربه خواندن را لذت بخش و بی وقفه می سازد.
شخصیت پردازی باورپذیر و عمیق، از دیگر مزیت های این کتاب است. شخصیت ها، نه تنها به عنوان تیپ های ساده، بلکه به عنوان افرادی با لایه های روانشناختی پیچیده، در ذهن خواننده نقش می بندند. خواننده با هر یک از آن ها ارتباط برقرار می کند، نگرانی هایشان را درک می کند و با شادی ها و غم هایشان همدلی می کند. این عمق در شخصیت پردازی، داستان را زنده و ملموس می کند.
درون مایه های عمیق و فلسفی، بُعد دیگری به این اثر می بخشند. کتاب تنها یک روایت ساده نیست، بلکه تأملی است در مفاهیمی چون زمان، گذشته، هویت، رنج و امید. نویسنده به ظرافت این مضامین را در بستر داستان گنجانده و خواننده را به تفکر در باب آن ها دعوت می کند. فضاسازی منحصر به فرد نیز، یکی از قوی ترین جنبه های کتاب است. عابدی با استادی توانسته اتمسفر روستا، با تمامی جزئیاتش، و حال و هوای خاص آن را به تصویر بکشد. خواننده به واسطه این فضاسازی، خود را در دل داستان می یابد و به نوعی، بخشی از آن می شود. این توانایی در خلق یک جهان داستانی غنی و حس محور، جایگاه این اثر را در ادبیات معاصر ایران برجسته می کند و آن را به اثری قابل تأمل برای دانشجویان و پژوهشگران ادبیات نیز تبدیل می نماید.
چرا سفر به دنیای این نیز نمی گذرد ضروری است؟
خواندن کتاب «این نیز نمی گذرد» تجربه ای است که فراتر از صرفاً دنبال کردن یک داستان، خواننده را به تأمل عمیق در ابعاد مختلف زندگی و هستی وامی دارد. اگر به دنبال اثری هستید که شما را به سفری متفاوت ببرد، این کتاب برایتان انتخاب مناسبی است. این سفر نه تنها شما را با زندگی در یک روستای کهن و روابط پیچیده انسانی آن آشنا می کند، بلکه دیدگاه شما را نسبت به مفهوم زمان و تأثیر گذشته بر حال دگرگون می سازد.
این کتاب به شما کمک می کند تا با نگاهی تازه به معنای گذر زمان، رنج ها و امیدها بیندیشید. زبان شیوا و قلم توانای سید ابوالقاسم عابدی، شما را از همان صفحات اول مجذوب خود می کند و با توصیفاتی زنده و شخصیت هایی باورپذیر، شما را در دنیای داستان غرق می سازد. اگر می خواهید با اثری از ادبیات معاصر ایران آشنا شوید که هم سرگرم کننده باشد و هم به تفکر وادارتان کند، «این نیز نمی گذرد» را از دست ندهید. این رمان کوتاه، گنجینه ای از مفاهیم عمیق و روایت محور است که هر خواننده ای را با خود همراه می سازد و به او فرصت می دهد تا از چشم مردی شهری، به زندگی روستایی و درس های نهفته در آن نگاه کند. برای تجربه کامل این داستان جذاب و کشف تمامی لایه های پنهان آن، مطالعه نسخه کامل کتاب قویاً توصیه می شود.
نتیجه گیری
کتاب «این نیز نمی گذرد» اثر سید ابوالقاسم عابدی، بیش از یک داستان ساده، سفرنامه ای است به عمق روح انسان و اجتماع. این کتاب با روایتی جذاب و شخصیت پردازی قوی، خواننده را به دنیایی دعوت می کند که در آن مرز میان گذشته و حال، واقعیت و خاطره، سیال و گمشده است. پیام اصلی کتاب که در عنوان آن نیز نهفته است، به خواننده یادآور می شود که برخی تأثیرات، دردها و تجربه ها، هرگز به طور کامل نمی گذرند و بخشی از وجود ما باقی می مانند. این اثر با فضاسازی بی نظیر و طرح درون مایه های عمیق اجتماعی و فلسفی، خواننده را به تأمل در زندگی، مرگ و معنای هستی وامی دارد.
«این نیز نمی گذرد» نه تنها یک داستان خواندنی برای علاقه مندان به ادبیات فارسی است، بلکه فرصتی برای درک عمیق تر از پیچیدگی های جامعه روستایی و چالش های وجودی انسان در مواجهه با زمان. این کتاب، اثری است که پس از پایان آن، افکار خواننده را رها نمی کند و مدت ها او را به خود مشغول می دارد تا به این نتیجه برسد که در جهانی که همه چیز در گذر است، برخی حقایق، به راستی «این نیز نمی گذرد».