«فخر رازی» و معرفت شناسی! – خبرگزاری آنا

فلسفه برای کودک ۴۵؛

فخر رازی به علم اهمیت زیادی می داد. او می گفت که باید همیشه در حال یادگیری باشیم. او معتقد بود که تجربه های شخصی خیلی مهم هستند و هر کسی با تجربیات خودش چیز های جدیدی یاد می گیرد.

خبرگزاری آنا- آزاده پورحسینی: فخر رازی عالم بزرگ و دانشمند ایرانی بود. او درباره ی موضوعات زیادی فکر و تحقیق می کرد. فخر رازی نظریات جالبی داشت. یکی از این نظریه ها، معرفت شناسی یا همان علم شناخت بود. بیایید با هم درباره نظریات او در این زمینه صحبت کنیم.

اول از هر چیز ببینیم معرفت شناسی به چه معناست. معرفت شناسی یعنی یادگیری و شناخت درباره ی چیز هایی که در دنیا وجود دارند. مثل وقتی که می خواهیم بفهمیم چرا آسمان آبی است یا چرا درختان سبز هستند. این علم به ما کمک می کند تا بفهمیم طبیعت چطور کار می کند. 
مثلاً وقتی یک گل را می بینیم، معرفت شناسی به ما می گوید که گل ها چگونه رشد می کنند و چه چیز هایی نیاز دارند. معرفت شناسی به ما می آموزد که هر موجودی در طبیعت چه نقشی دارد و موجودات چطور با هم زندگی می کنند. 

یادگیری معرفت شناسی باعث می شود کنجکاو باشیم و سوالات بیشتری بپرسیم. این علم به ما کمک می کند تا از دنیای اطراف مان بیشتر لذت ببریم و از آن محافظت کنیم. پس هر بار که چیزی جدید یاد می گیریم، در واقع داریم معرفت شناسی می کنیم.
او می گفت که ما می توانیم از جا های مختلف اطلاعات به دست بیاوریم. مثل کتاب ها، تجربه ها و حتی گفت و گو با دیگران.

فخر رازی به حس های ما مثل بینایی، شنوایی و بویایی اهمیت می داد. او می گفت که ما از طریق حس هایمان دنیا را می شناسیم. او همچنین بر عقل و تفکر تأکید می کرد. یعنی ما باید فکر کنیم و با فکر کردن مسائل را حل کنیم به این ترتیب ما مسائل را بهتر می فهمیم. مسئله ی مهم بعدی سوال پرسیدن است.

فخر رازی معتقد بود که سوال پرسیدن مهم است. چون با سوال پرسیدن، می توانیم بیشتر یاد بگیریم. جالب است که بدانید فخر رازی می گفت: گاهی شک کردن بسیار مهم است. او می گفت که گاهی اوقات باید شک کنیم. یعنی اگر چیزی را نمی دانیم، نباید سریعاً قبول کنیم. باید اول به خوبی آن را بررسی کنیم.

فخر رازی به علم اهمیت زیادی می داد. او می گفت که باید همیشه در حال یادگیری باشیم. او معتقد بود که تجربه های شخصی هم خیلی مهم هستند. یعنی هر کسی با تجربیات خودش چیز های جدیدی یاد می گیرد. (در قسمت های قبل در این باره صحبت کرده ایم). فخر رازی به خدا اعتقاد راسخ داشت و می گفت که خداوند منبع اصلی دانش است. یعنی همه چیز از خدا شروع می شود. او به استدلال منطقی اهمیت می داد. یعنی باید با دلایل قوی و منطقی به نتیجه برسیم. فخر رازی به آزمایش و مشاهده تأکید می کرد. یعنی باید چیز ها را ببینیم و امتحان کنیم تا بفهمیم. او به ما یادآوری می کرد که ما انسان ها محدودیت هایی داریم و نمی توانیم همه چیز را بدانیم. 

فخر رازی می گفت که باید بین حقیقت و نظر شخصی تفاوت بگذاریم. منظور او این است که بعضی چیز ها حقیقت دارند ولی بعضی از آنها فقط نظرشخصی ما هستند و ممکن است درست نباشند. او درباره ی انواع معرفت سخنان جالب داشت.

او به معرفت تجربی یعنی دانشی که از تجربه به دست می آید. بسیاراهمیت می داد. بچه ها می دانید کتاب علوم تجربی را به همین دلیل اینگونه نام گذاری کرده اند. علوم تجربی یعنی علمی که با انجام آزمایش و تجربه کردن به دست می آید. فخر رازی همچنین درباره معرفت حسی صحبت می کرد که از حس های ما ناشی می شود. یعنی گاهی باید به احساس و حسی که داریم اعتماد کنیم. او به معرفت عقلی هم اشاره داشت، یعنی دانشی که از تفکر و استدلال به دست می آید.

فخر رازی می گفت که هر کسی ممکن است چیز های متفاوتی بفهمد، چون انسان ها تجربه های متفاوتی دارند. یکی از موارد مهم دیگری که فخر رازی به آن اشاره کرد. سازگاری با تغییرات بود. او تأکید می کرد که ما باید با تغییرات سازگار شویم و همیشه آماده یادگیری باشیم. در نهایت، هدف فخر رازی از همه ی مطالبی که گفته شد این بود که ما بهتر بفهمیم و رشد کنیم. تا بتوانیم دنیای بهتری بسازیم.

ایستگاه فکر
۱-چطور بفهمیم که چیزی درست است یا غلط؟
۲-آیا همه ی چیز هایی که می بینیم واقعی هستند؟

داستان کوتاه

روزی روزگاری، در یک دهکده کوچک، پسری به نام امیر زندگی می کرد. امیر همیشه کنجکاو بود و سوالات زیادی درباره ی دنیا داشت. او می خواست بداند که چگونه می تواند بهتر بفهمد و چیز های جدید یاد بگیرد.

یک روز امیر با شوق از مادرش پرسید: من می خواهم بدانم چطور می توانم چیز ها را بهتر بشناسم و بیشتر یاد بگیرم؟
مادرش گفت: «برای شناختن دنیا، چهار راه وجود دارد. اول از حواس پنج گانه ات خوب استفاده کن و برای بیشتر دانستن از آنها کمک بگیر. ببین، بشنو، مزه کن، بو کن و لمس کن. اینها به تو کمک می کنند تا واقعیت ها را بهتردرک کنی.»

امیر با دقت به حرف های مادرش گوش داد و پرسید: “چطور می توانم از حس هایم بهتر استفاده کنم؟
مادرش پاسخ داد: «هر بار که چیزی جدید می بینی یا تجربه می کنی، توجه کن و سعی کن احساساتت را بشناسی. این به تو کمک می کند تا یاد بگیری.»
امیر با خوشحالی گفت: آهان! متوجه شدم! سپس مادرش ادامه داد: دومین راه، فکر کردن است. وقتی چیزی را می بینی یا می شنوی، از خودت سوال کن و سعی کن دلیلش را بفهمی.

«فخر رازی» و معرفت شناسی!

امیر پرسید: چطور می توانم سوالات خوبی بپرسم؟
مادرش گفت: سوالات خوب آنهایی هستند که تو را به تفکر عمیق تر برسانند. مثلاً از خودت بپرس: چرا این اتفاق افتاده؟ چه چیزی باعث این تغییر شده است؟
امیر سرش را تکان داد و گفت: این خیلی جالب است.
مادرش ادامه داد: سومین راه، گفت و گو با دیگران است. وقتی با دیگران صحبت می کنی، می توانی از تجربیات و نظرات آنها بهره مند شوی.
امیر گفت: پس باید بیشتر با دوستانم صحبت کنم. مادرش لبخند زد و گفت: دقیقاً! 

و آخرین راه، تجربه کردن است. باید چیز ها را امتحان کنی تا خودت بفهمی.
امیر با اشتیاق گفت: مثل وقتی که دوچرخه سواری یاد گرفتم؟ مادرش به او گفت: بله! تو باید بیفتی، بلند شوی و دوباره امتحان کنی تا یاد بگیری.
امیر مادرش را در آغوش گرفت و از او تشکر کرد. او تصمیم گرفت که از آن روز به بعد، با حس هایش بیشتر آشنا شود، سوالات خوبی بپرسد و تجربیات جدیدی کسب کند.

از آن روز به بعد، امیر هر روز چیز های جدید یاد می گرفت و دنیای اطرافش را بهتر می شناخت. او فهمید که شناختن دنیا یک سفر هیجان انگیز است و هر روز فرصت جدیدی برای یادگیری دارد؛ و اینگونه بود که امیر به یک کاوشگر بزرگ تبدیل شد و در دلش عشق به دانستن و شناختن همیشه زنده ماند.

دکمه بازگشت به بالا