فرجام مردی که واقعا “طبیب” بود… + فیلم
بعد از گذشت 40 سال و شش ماه از زندگی ، حالا پزشک مجبور است به تنهایی به مطب مشترک آنها برود ، خانواده خود را تنها بگذارد ، فقط خاطرات آنها را مرور کند ، حالا باید زانو بزند او هست و ادامه خواهد داد. این روزها برای او بسیار دشوار است …
به گزارش نازک نارنجی ، ستون خانوادگی بعد از 40 سال و شش ماه می لرزد ، نه تنها دوستان و فرزندان را غمگین می کند ، بلکه اکنون همه بیماران سالها عزادار هستند و هیچ کس متوجه نمی شود که دارو و درمان آنها پرداخت شده است. برای عزاداری برای عزاداری از مردی که واقعاً پزشک است در تمام عمرش.
او پزشک ، دوست و عزادار بیمار بود. قلب به بیمار می دهد تا درد را نه تنها درد بدن بلکه در بهبود درد روح نیز بهبود بخشد. دکتر در مورد ملک یا محل فکر نکرد. پزشک برای مراقبت از درد فرد مبتلا هر کاری کرد. حال که تاج شش ماه سایه خود را بر ایران ریخت ، قلب ما را برانگیخت ، ما را عذاب داد ، به ما ظلم کرد و ستون های یک خانواده را مورد ضرب و شتم قرار داد ، ما می توانیم از نظر پزشک بهتر بدانیم؛ زیرا هر روز شاهد سفیدپوستان در میدان نبرد در کورونا هستیم که شکسته نمی شوند تا بیماران شکسته نشوند و تا زمانی که نفس نکشند ، روزی بدبخت می ایستند که نفس آنها حساب می شود …
تا به امروز ، کورونا بیش از 8000 کادر پزشکی را به سرقت برده و بیش از 160 انسان آسمانی را به وجود آورده است. حبیب الله پیروی – دانشیار جراحی عروق و رئیس جمهور پیشین دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ، در 19 اوت سال 1983 یکی از پزشکانی که در شب 10 مارس 2017 به یک بدن آسمانی تبدیل شد متولد شد. او که نه تنها پزشک نبود ، بلکه به گفته همسرش تمام زندگی خود را وقف تفسیر مشکلات مشکلات بیماران و دوستان خود کرده و علاقه خود را به خدمت متوقف کرده است مردم …
دکتر انقلابی
شیرین نیرومانش – همسر حبیب الله پیروی ، یک شهید و مدافع سلامتی ، که این روزها در کرونا نیز در بیماران با لباس زنان و زایمان خدمت می کند ، درباره همسرش صحبت می کند ، که بیش از 40 سال با او بوده و سال: دکتر پیروی در سال 1975 وارد دانشگاه شد و به عنوان مهندس پذیرفته شد ، اما چون یکی از اصلی ترین دانشجویان کنکور بود ، شروع به تحصیل در رشته پزشکی در دانشگاه ملی سابق ، اکنون دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی کرد. وی از ابتدا با توجه به انگیزه ای که در دانشگاه ها قبل از انقلاب وجود داشت ، یک نیروی مذهبی و مبارز بود. او عاشق خواندن کتب دینی بود ، در جوامع اسلامی فعال بود و نوعی نیروی فعال در دانشگاه محسوب می شد. اتمام دوره پزشکی در پزشکی عمومی G. با انقلاب و جنگ موافق است و در طی این مدت فعالیت های بسیاری را انجام داد. در مسجد بزرگ سامانگان ، وی در دوران انقلاب فعالیت های بسیاری داشت. در طول جنگ ، وی همچنین به عنوان پزشک در مراکز آموزشی و پزشکی فعالیت می کرد و هر زمان که نیاز به وجود آمد ، برای ارائه خدمات پزشکی به او فرستاده می شد.
دکتری که علاقه خود را برای خدمت به مردم متوقف کرده است
همسر پیروی ادامه می دهد: پیراوی روحیه بسیار ملایمی دارد و می خواهد رشته جراحی اطفال را به عنوان یک متخصص انتخاب کند ، اما به دلیل شرایط جنگ ، مسائل و مشکلات ایجاد شده برای مبارزان و آسیب دیدگی آنها. رنج ، که همیشه به خدمات جراحی نیاز دارد. ، در همان دانشگاه شهید بهشتی در بیمارستان طالقانی رشته جراحی عمومی انتخاب شد. زیرا به نظر می رسد که آنها هنوز هم می توانند در خدمت جنگ زخمی ها در این زمینه باشند. در حقیقت ، بسیاری از جنگ های ما زخمی شده اند ، در شهرها و در خط مقدم ممکن است از بین بروند ، یا جراحات آنها ممکن است منجر به خسارت شود ، شاید به دلیل صدمه جدی به شریان ها یا پاهای آنها. .
نیرومنش گفت: “دکتر مکررا همیشه در بیمارستان های خط مقدم است.” در طی چهار سالی که وی در بیمارستان طالقانی تحت عمل جراحی قرار گرفت ، مجروحان بطور منظم شبانه روزی منتقل می شدند. در همان زمان ، او تحقیقات زیادی را در این زمینه انجام داد و کتابهای بسیاری نوشت. پس از گذراندن کل دوره عمل جراحی ، وی فکر کرد که هنوز هم می تواند برای جراحی عروق اقدام کند. در راستای این امر ، با توجه به اینکه وی در بخش پیوند کلیه کار کرده است ، زیر نظر استاد دکتر فاضل بیمارستان طالقانی ، وی همچنین در دوره جراحی عروق و پیوند از ناحیه فرعی گذشت که این یک زمینه است. در این رابطه ، وی واقعاً در خدمت مجروحان و مجروحان در حوادث و غیره است. او در زمینه های کار انعطاف پذیر و دلسوز است. وی بعدها به عنوان عضو هیئت علمی در همان دانشگاه مشغول به کار شد و در بیمارستان طالقانی خدمت کرد. وی پس از مدت کوتاهی به عنوان دستیار تحقیق در دانشکده پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی مشغول به کار شد و در سال 1990 به عنوان مدیر بیمارستان چند تخصصی امام حسین (ع) منصوب شد.
بازنشستگی از کار در یک دفتر خصوصی
وی گفت: “آقای دکتر در طول سالهای خدمت خود نشان داد که او فردی دلسوز و متعهد است و به همین دلیل در سال 1997 و به عنوان یکی از افراد به عنوان رئیس جمهور دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انتخاب شد. خدمت به عنوان رئیس جمهور برای طولانی ترین زمان در هشت سال. ” ریاست همسر وی می گوید ، در این هشت سال ، وی کارهای شخصی و اداری خود را کاملاً رها کرده است و بیش از یک نگارگری تمام وقت دانشکده کار می کند. گاهی اوقات جلسات خود را نیز ساعت هشت صبح برگزار می کرد تا بتواند ساعت هشت صبح کار کند. او همیشه در مراقبت از بیمارستان های خود است و با کارکنان ، مدیران و روسای بیمارستان ها رابطه نزدیکی دارد و تمام نگرانی های وی برای شناسایی و رفع سریع مشکلات است. پزشک تجارت خصوصی خود را به همگان بست و تمام وقت خود را به دانشگاه اختصاص داد تا ساعت 10 یا 11 بعد از ظهر. تمام آنچه او درباره آن فکر می کند ارتقاء سیستم آموزشی و پژوهشی دانشگاه است و رضایت کارکنان و مردم برای وی بسیار مهم است.
وی ادامه داد: “آقای دکتر رئیس نیست که در اتاق خود بنشیند و در مورد مشکلات برایش بنویسد و بعد بفهمد که چگونه آنها را برطرف کند ، اما او هر ماه کلاهبرداری در سر بیمارستانها دارد و همه نماینده و رئیس در همان بیمارستان هستند. ” پیروی او جمع خواهد شد و مشکلات را خوب می بیند و می بیند. دوران طلایی در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بود. این اتفاق نمی افتاد در غیر این صورت ، اولا خود پزشک احساس تعهد می کرد و دوم اینکه ما از پزشک خانواده حمایت کردیم و آنها راحت شدند که هیچ مشکلی در خانواده وجود ندارد و آنها تمام وقت و تلاش خود را وقف دانشگاه کردند.
به بیمارستان طالقانی برگردید و تا آخر عمر به بیماران خدمت کنید
وی افزود: آقای دکتر جوانترین استاد مایل در دانشگاه است و نام وی در بین محققان برجسته جهان ذکر شده است. وی با توجه به کتابها و مقالات خود ، پنج سال پس از اشتغال ، به عنوان استادیار و 5 سال بعد به عنوان استاد تمام وقت در دانشگاه شهید بهشتی درآمد. سرانجام ، وی با سابقه مدیریتی ، علمی ، پژوهشی و اخلاقی زیادی به بخش خود در بیمارستان طالقانی بازگشت. او مدتی رهبر گروه بود. وی در آنجا یک مرکز فناوری نانو برای تحقیقات سلولی و بافت ایجاد کرد که همچنان به فعالیت خود ادامه می دهد و منشأ بسیاری از تحقیقات بین المللی است. علاوه بر این ، وی در زمینه جراحی عمومی ، جراحی عروق و پیوند فعال است ، در زمینه آموزش دانش آموزان و ساکنین متخصص در جراحی عمومی و جراحی عروق فرعی. در دو سال گذشته نیز برای دومین بار به عنوان مدیر عملیات در بخش عملیات دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انتخاب شد. وی همچنین مدیر جراحی عمومی ، جراحی عروق و پیوند نیز بود و تا آخرین روزهای زندگی در خدمت وی باقی مانده بود.
زندگی را با 2 پزشک با هزینه دانشجویی شروع کنید
نیرومنش درباره نحوه ملاقات و ازدواج با آقای دکتر گفت: “من آقای دکتر و من در دانشگاه در یک کلاس هستیم.” من همچنین ریاضیات را مطالعه کردم و مهندسی را پذیرفتم ، اما مادرم پیشنهاد داد اگر شما پزشکی بخوانید ، به راحتی می توانید کار کنید. در نتیجه ، من در دانشگاه ملی سابق یا شهید بهشتی نیز پزشکی خوانده ام. من همچنین متولد 1336 هستم. متولد تهران و در سال 1975 تحصیل در رشته پزشکی را در دانشگاه شهید بهشتی شروع کردم. هرچه فکر و فکر می کردم در این زمینه بود. ما هفته ای شش روز از ساعت هشت صبح تا پنج بعد از ظهر کلاس داشتیم و تمام آنچه که می توانستم فکر کنم درس های من بود. من در سال 1982 فارغ التحصیل شدم. در سال 1979 ، دکتر پیرویی ، همکلاسی که به من پیشنهاد داد و از آنجا که من سخت کوشی ، رفتار ، تعهد و ایمان آنها را می دانستم ، پذیرفتم و ازدواج دانشجویی در اواسط دوره پس از انقلاب اتفاق افتاد.
شروع ساده زندگی که امیدوار است به مردم کمک کند
وی ادامه می دهد: “خانواده های ما می خواهند دختر و پسرشان که پزشک هستند ، مراسم پیچیده ای برگزار کنند ، اما به دلیل وضعیت پس از جنگ و مشکلاتی که برای مردم وجود دارد ، برخی این زوج یک عروسی کوتاه در مسجد داشتند. ” این زوج تصمیم به ازدواج بسیار کوتاهی دادند. علیرغم اینکه وسایل مالی و پدر پزشک به برگزاری مراسم تفصیلی توهین کردند ، اما در اکتبر سال 1979 ما در خانه پدرم مراسمی کوتاه برگزار کردیم و احتمالاً تعداد کل مهمانان 30. وقتی زندگی کوچک را شروع کردیم. پدر آقای دکتر چندین آپارتمان داشت و آنها فرش می کردند و یک آپارتمان 110 متری را برای ما آماده می کردند ، اما ما گفتیم که ابتدا می خواهیم یک اتاق اجاره کنیم. سرانجام زندگی در یک آپارتمان 70 متری را شروع کردیم و با وسایل کمکی که تهیه کردیم ، از همان ابتدا سعی کردیم روی پاهای خودمان زندگی کنیم. حتی اگر امکاناتی هم وجود داشته باشد ، اما در فراهم کردن دانش آموزمان ، ما شروع کردیم و سعی کردیم روی دو پای خود بایستیم و سعی کنیم نه تنها مشکلات خودمان را برطرف کنیم بلکه مراقب مشکلات دیگران باشیم.
آجرهای آجری را اصلاح کنید!
انرژی وی ادامه می یابد: ما به هر جا که لازم باشد خدمات ارائه می دهیم. اجاق های آشپزخانه اطراف تهران و ورامین را به مکان های دیگر واگذار کردیم تا با مردم ارتباط برقرار کنیم. هفته ای یک بار ، در قالب گروه های جهادی دانشگاهی ، دارو را مصرف می کنیم و آن را در کوره های آشپزخانه در کنار مردم قرار می دهیم و با آنها ارتباط برقرار می کنیم تا دریابیم که مردم چگونه هستند و ما بازدید می کنیم به بیماران تجویز می شود و به آنها دارو رایگان می دهد.
وی می افزاید: حدود سپتامبر 1980 ، من در آغاز جنگ پنج ماه باردار بودم. هواپیمای عراقی که در ارتفاعات بسیار پایین در تهران فرود آمد ، از خانه مادرم عبور داد و صدای مهیب ایجاد کرد و شرایط بسیار بد بود. در آن زمان بیشتر وقت خود را در محوطه های زندگی و زیرزمین ها می گذراندیم. بعد از تصادف ، اورژانسی رخ داد و من بارها با آمبولانس از محل اقامت به بیمارستان منتقل شدم و در آنجا عوارض بارداری داشتم. سرانجام ، من در نوامبر 1980 ، دو ماه قبل از مرگ او ، فرزند اول خود را به دنیا آوردم ، که طول آن 32 سانتی متر بود و یک پوند وزن داشت. در آن زمان بخش مراقبت از کودک وجود نداشت ، ما بسیار سخت کار کردیم تا از فرزند خود مراقبت کنیم و خداوند کمک کرد. خلاصه اینکه زندگی شروع شد و هر دو فکر کردیم و با هم بودیم.
به گفته همسرش ، دکتر پیروی شخصیتی آرام ، مهربان ، دلسوز و قابل احترام دارد و همیشه مراقب اطرافیان خود است و خانواده بسیار دوستانه هستند. وی گفت: “ما همیشه تصمیم می گیریم با هم ، یک طرز فکر یکسان داشته باشیم و از یکدیگر پشتیبانی کنیم.” این ممکن نیست. درست نیست که شکاف خانوادگی باشد و همه بخواهند راه خود را طی کنند و مهمانی ها متحد نشوند. اگر در خانواده نیروها در یک جهت باشند ، مردم هم به فکر و هم از یکدیگر حمایت می کنند ، در موفقیت آنها مؤثر است.
پزشک قبلاً همسرش را پشتیبانی و همراهی می کرد
نیرومند ادامه می دهد: من دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی هستم ، اما دانشگاه تهران را دنبال کردم و مجبور شدم که بیایم و با خانمها در دانشگاه تهران تحصیل کنم. من بعد از دوره پزشکی من تصادف جدی کردم و در خانه بستری شدم. من شخصاً می خواهم با بچه ها و بیشتر با بچه ها تحصیل کنم و هیچ وقت به مطالعات زنان فکر نکردم ، اما همیشه به من گفته می شد که بیایم و یک دوره دخترانه را در دانشگاه تهران شروع کنم. اولین گروه از زنان در کشور باید بعد از انقلاب تشکیل شود و من احساس می کنم این وظیفه من است. بنابراین ، در اکتبر سال 1982 ، تخصص خود را در رشته زنان و زایمان در بیمارستان زنان شروع کردم. از طرف دیگر ، دختر من کمتر از دو سال سن دارد و نیاز به مراقبت ویژه دارد. در عین حال ، مکان خانم ها بسیار دشوار بود و ما یک شب بین و دو شب در وسط ساعت داشتیم. بنابراین ساعت هفت صبح رسیدیم و ساعت سه بعد از ظهر به خانه برگشتیم. ما می توانیم یک شب در خانه استراحت کنیم و روز بعد برگردیم که واقعاً کار سختی بود و من واقعاً خسته بودم. من همیشه فکر می کردم که این زمینه را متوقف کنم ، اما آقای دکتر خیلی پشتیبان و متفکر بودند ، او گفت با گذشت ، لجبازی نکنید. آنها بسیار پشتیبان هستند. تصور کنید یک زن جوان 36 ساعت را با یک کودک دو ساله سپری کرده و روی شغل پر از استرس و تنش کار می کند. بسیار استرس زا بود ، اما حمایت دکتر و خانواده ما آنقدر مؤثر بود که من این دوره را با موفقیت گذراندم.
وی گفت: “بعد از اتمام تحصیلاتم ، آنها نه تنها من را به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه ما پذیرفتند ، بلکه سه سال بعد به من گفتند که شما باید مدیر بیمارستان باشید.” من تمام تلاش خود را می کنم تا از حقوق مردم محافظت کنم ، وقت خود را برای مهربان بودن و تغییر سیستم بدم. البته در سال 1990 من به عنوان رئیس بیمارستان زنان میرزاکوچک خان سابق انتخاب شدم و 13 سال در این سمت بودم. در واقع ، من چندین بار استعفا دادم. دو یا سه سال گذشته ریاست بیمارستان من همزمان با ریاست دکتر دانشگاه بود. از آنجا که این یک مسئولیت سنگین بود ، فهمیدم که باید برای خانواده ام وقت بگذارم. این گفت ، در میانه مدت آقای دکتر بود که از او خواستم بیمارستان را ترک کند. از آنجا که شخصی مجبور است مسئولیتی را که دریافت می کند ، به درستی انجام دهد یا آن را به شخص دیگری واگذار کند ، احساس می کنم در آن لحظه ، زندگی من صدمه دیده است و باید در کنار فرزندانم باشم.
تاج و عروسی مجازی
همسر دکتر پیروی معتقد است که اصل زندگی این است که یک انتخاب صحیح انجام دهیم ، با هم صادق باشیم و منافق نباشیم. زیرا این زوج می خواهند زیر یک سقف زندگی کنند و باید آنچه را که در درون آنهاست به یکدیگر نشان دهند. وی به وضعیت بسیاری از زوج های جوان امروز در کرونا اشاره کرد که نتوانستند این مراسم را انجام دهند و گفت: نزدیکترین فرد به یک مرد همسر وی است و هیچ چیزی نباید از او پنهان شود. نبایستی ریاکاری و دروغ وجود داشته باشد. من و آقای دکتر بهترین مشاوران یکدیگر هستیم. ما دوستیم. همه می گویند شما متاهل نیستید ، دوست هستید. باقی می ماند البته خوب است که لباس مخصوص بپوشید ، مراسم خاصی برگزار کنید و غیره ، اما کمی بدست می آید. در سالهای اخیر ، فهمیدم که بعضی از موکلان من دو یا چهار سال است که برای برگزاری چنین مراسمی ازدواج کرده اند.
اصل زندگی “دستیابی” است
نیرومند تأکید می کند: اکنون به دلیل کرونا شرایط اجرای این مراسم مشخص نشده است. یکی از نزدیکان من در زمان عروسی وی با دکتر درگذشت. آنها مراسم خود را برای اجرای مراسم در ژوئن و آگوست ارسال کردند ، اما دریافتند که این شرایط را مجاز نمی داند. بنابراین آنها تقریباً این مراسم را برگزار کردند ، لباس پوشیدند و عید را به عنوان هدیه خانوادگی فرستادند. اساس زندگی دستیابی و شکل گیری زندگی است. مراسم و … موضوعات جزئی که در صورت وجود منابع مالی و شرایط اجتماعی قابل حل هستند ، اما اگر شرایطی وجود نداشته باشد ، نباید نگران باشیم. بعد از گذشت چند سال ، چیزی جز چند عکس باقی نمی ماند و بدون داشتن رابطه خوب ، دوستی و مهربانی بین دو طرف ، این مراسم ها فایده ای ندارد. توصیه من این است که جوانان ، اراده خداوند بهترین ها را برای آنها داشته باشند ، اما هرچه صمیمانه تر و اندوهناک تر از هم باشند و هرچه بیشتر از یکدیگر برای رشد حمایت می کنند ، بیشتر خوب ، و این چیزها دوام خواهند داشت.
نیرومنش درباره دکتر گفت: “من دکتر پیروی و من همیشه با هم کار می کنیم.” پیروی به بیمارانش. از دکتر خواستم تا در جراحی های جدی مرا یاری کند. آقای دکتر ، سالهاست که شب هنگام زایمان کردم ، گویا به او گفتم که برود ، اما او ماشین را برگرداند و مرا به بیمارستان برد. سپس شما در ماشین می خوابید تا کار من تمام شود. بعضی اوقات سزارین بود و از آنها می خواستم به من کمک کنند. در عین حال ، من پشتیبانی کامل دارم. به طوری که وی دیگر نیازی به نگرانی در مورد مسائل مالی خانواده ندارد. از آنجا که ما هر دو را امتحان کردیم و از طرف دیگر ما آن را خیلی دوست نداریم. من نمی گویم من می خواهم این خانه یا ماشین را بخواهم ، من همسر خود را به این طریق مجبور نمی کنم ، بلکه من نیز برای او کارگر و پشتیبان مالی هستم تا او بتواند آسایش یابد تا نگرانی های مالی در مورد او نداشته باشد بیماران.
دکتری که با بیمارانش دوستانه باشد
وی گفت: “به همین دلیل است که بیماران زیادی را بدون مراجعه مراجعه می کنید.” او هرگز اصرار نکرد كه بیمار به بخش خصوصی برود. شما تعداد محدودی از بیماران را دو روز در هفته در مطب انتخاب شده ما می بینید. نیمی از بیماران ما نه تنها مراجعه کردند بلکه از طرف پزشک کمک مالی دریافت کردند. اکنون می دانیم که بسیاری از بیماران ماهانه مبلغی را برای پزشكان و داروهای تجویز شده خود از پزشك دریافت می كنند. اگر پزشک احساس کند بیمار دچار پریشانی است ، می گوید: “به بیمارستان طالقانی بیایید و با هر یک از تخصص های مورد نیاز بیمار ، با کلاس اول اساتید هماهنگی کنید ، تا بیمار بتواند راحت ترین مسیر را به جزوه برساند. بیمه کنید و بهترین خدمات را ارائه دهید. ” بیماران وی دوست دکتر هستند. شماره تلفن پزشک در دسترس بیماران است و حتی در صورت نیاز به مشاوره ، با تلفن همراه پزشک تماس می گیرند. بعضی وقت ها می فهمم که ساعت 9 یا 10 شب دکتر خسته است و ممکن است هنوز نگران نباشیم ، اما یکی از بیماران زنگ می زند و نصف ساعت مشاوره به پزشک می دهد ، به بررسی های آنها مراجعه کنید و آنها را راهنمایی کنید . به خصوص در سالهای اخیر که این موارد در حال افزایش است.
درمان غیر منتظره
وی گفت: “وقتی بعد از تایید پزشک به تلفن های همراه آنها نگاه می کنم ، تمام تلفنهای همراه آنها مملو از MRI و سی تی اسکن افراد درمانده از سراسر کشور است که بعضی اوقات مورد درخواست خیلی هاست در برخی بیمارستان ها پول دریافت می شود ، اما پزشک آن را به بیمارستان برد. ” دولت حمل ، سفارش و تسهیلات را ارائه می دهد و بهترین کار را برای بیماران انجام می دهد. بعضی اوقات می بینم که او کتاب را باز کرده و برای بیماران توضیح می دهد. در عین حال او با همکارانش رابطه بسیار خوبی داشت و همه از هر بیمارستانی زنگ زدند و گفتند که بیمار یک دکتر داشت که خونریزی داشت و عمل جراحی داشت ، فوراً به ماشینش را امتحان نکرد و برای بدست آوردن پول سعی در کد نویسی نکرد. وی چهار یا پنج ساعت در جراحی بود ، به خانه پر از خون بازگشت و در بسیاری از موارد هیچ پولی دریافت نکرد ، اما خوشحال بود که جان کسی را نجات داد و به یک بیمار و یک نفر کمک کرد دکتر.
وی گفت: “ما سه فرزند داریم و تمام تلاش خود را می کنیم تا فرزندانمان را نادیده نگیریم.” ما همچنین از فرزندان خود مراقبت می کنیم. شب بعد از شب ، چند روز با بچه ها بودم و در بعضی از روزها ، دکتر با بچه ها بود. در روزهایی که من آنجا نبودم ، آقای دکتر به مدت سه ساعت در کنار پسرم می نشست و زمان درس خود را می داد. این کار از طریق مدیریت قابل انجام است. حتی اگر سرمان شلوغ باشد ، به معنای این نیست که ما برای تفریح و مسافرت نمی رویم ، همیشه صبح ها به شمال می رویم و عصرها دوباره برمی گردیم و از مسیری که دنبال می کنیم لذت می بریم. خوشحالیم که با هم هستیم. در صورت امکان با هم خرید خواهیم کرد. ما در سفرهای علمی و کنگره های زیادی می رویم.
هدف خدمت به بیماران است
نیرومنش گفت: “من فقط به یاد آوردم که پزشک بیمار داشت و به او عمل کرد.” صبح امروز جمع آوری می شود تا بتواند از مرزهای شمالی برخوردار باشد و در هنگام صبح می توانید از ویبیتان کردستان و دستورالعمل های خود را به پزشک و همایش بپردازید تا بتوانید از پزشکان خود استفاده کنید. به آنها صدمه ای وارد نمی شود ، به آنها آسیب نمی رساند. امکان ندارد که یک دیون مقدس یک مداح باشد و لازم نیست او کشیشی شود. ما یک پیشنهاد عالی داریم ، و کارهای بزرگی هم باید انجام دهیم ، و کارهای بزرگی هم باید انجام شود ، و کارهای بزرگی هم انجام می شود. خدایی جز او وجود ندارد ، و هیچ خدایی جز او نیست. ما نمی دانیم چه کاری باید انجام دهیم ، اما نمی دانیم چه کاری باید انجام دهیم. این یک شب شب افطار مهمان است ، می توانید با مراجعه به بودجه خود ، هیچ یک از آنها را در اختیار شما قرار ندهید. کدام یک از بهترین ها بهترین ها و بهترین های بهترین ها هستند. قای دکتر تا صبح عمل جراحی سنگینی را انجام دادید و همه کشورها می توانند این کار را انجام دهند. شما می توانید با مراجعه به پزشک خود را ببینید. زمین بی شکل و باطل است ؛ و زمین بی شکل و باطل است ؛ و جهان پر از خشونت است.
سوته سخت کرونایی تصمیم پزشک
هگتت همست متت با استفاده از پزشك متخصص ، پزشك ، فعال بودجه و داعم با دانشگاه ها و پزشكان در بودجه. در تمام جلسات شرکت مجاز. در استان طالقانی پیوند کبد انجام عمل نظر. ملت های دنیا به دنبال این همه چیز هستند. فرزندان اسماعیل ، پسران امیهود ، پسران آساف ، پسران اساف ، پسران اساف ، پسران آساف. اولی اصلا تست عدم اطمینان ، اما در عین حال ممکن است در صورت تمایل به شما عمل کند و بعد از چند باری با عوارض ریوی فوتبالی ، شما بتوانید با مراجعه به سایت های اینترنتی خود ، می توانید با استفاده از پزشکان خود ، به راحتی به آنها بپردازید. این امکان وجود ندارد که یک شخص بتواند زندگی خود را تأمین کند ، خانواده خوبی داشته باشد و بتواند خانواده خوبی داشته باشد .. ل ل ل ل ل ل ل ل ل ا ا ا ا آیا با مردم سرزمین مصر یا مردم سرزمین و مردم سرزمین و مردم این کشور صحبت نمی کنید؟
ایان یک عمر خدمت
و او گفت ، مجاز نیست که مردی را به قتل برسانیم ، و ما نمی توانیم از کسانی که در بین ما باقی مانده اند خودداری کنیم. اگر نمی دانید چه چیزی صحیح است ، چه اشتباهی با شما انجام می شود و چه اشتباهی با شما انجام می شود و چه اشتباهی در شما وجود دارد؟ هر کس حق دارد آنچه را که صحیح است و چه کار اشتباهی انجام دهد ، بگذار تا به خانه خود بازگردد و بگذارید به خانه خود بازگردد. با شماره های تلفن مشاوره تماس گیرنده و بعد از آن می توانید از همکاران خود استفاده کنید و بتوانند با شما تماس بگیرند و بتوانند با شما تماس بگیرند من شما را بی راحتی رها نخواهم کرد: به شما خواهم رسید و نعمت به شما خواهم داد مبولان خبر این مطلب و به همکارانش توجه به دادگستری و دکتر راک ب امبولانس به تولیت طالقانی منتقل دردیم. خودشان گفتند من را به طالقانی ببرید. در مورد بومادران ، نوع اول است و نوع دوم نسل دوم. سد دد دد د د د د ر ر ش ع ع ع ع ع ش ش ع ع ش ……… در مورد تجارت غیرانتفاعی ، او و همسرش مجاز به استفاده از هیچ یک از محصولات و خدمات ارائه شده توسط شرکت نبودند.
کربتِ کرونا!
قدرتومنش با بیان اینکه می توانیم نتوانیم پیش بینی کنیم او قلباً مرد خوبی بود و بندرت می توانست به کسی آسیب برساند.
ددم م ش ش با استفاده از پزشک متخصص خود ، می توانید با استفاده از پزشک متخصص خود تماس بگیرید این مورد در مورد بومی وجود ندارد. و به آنها گفت: «آنچه را كه می شنوید توجه كنید. با چه اندازه ای ملاقات می کنید ، این برای شما اندازه گیری می شود. و به شما كه می شنوید بیشتر داده می شود. ما نمی دانیم با زندگی خود چه باید بکنیم. ما از شر و شرورها نمی ترسیم. قوم مصر و سرزمین مصر و سرزمین مصر و سرزمین مصر و سرزمین کنعان و سرزمین کنعان.
او در این روزها و بعد از شهادت همسرش گلایهای را هم از جانب خانواده شهدای مدافع سلامت مطرح میکند و میگوید: از همان ابتدا مقام معظم رهبری فرمودند که این شهدا شهید خدمت محسوب میشوند. حالا شش ماه گذشته و تقریبا اقدام عملی خاصی نشده است. ما فکر میکردیم کارها در جریان است. اینکه مراسم دعوت کنند و یک لوح بدهند که چیزی نمی شود. من با بسیاری از خانواده این شهدا در تماس هستم، اما تقریبا هیچ اقدامی در این زمینه انجام نشده است. برخی از خانوادههای این شهدا مشکلات زیادی دارند. حداقل کاری که می توانست انجام شود این بود که این موارد را پیگیری کنند. تک تک این شهدا و جان تک تک آدمها با ارزش است. انتظار داریم که سیستم پیگیر کار این افراد باشد. تنها خواسته من از جانب خانوادههای شهدا این است که وقتی دستور مقام معظم رهبری است، اقدام کنند. باید اقداماتی که برای خانواده شهدا انجام شده برای این افراد هم انجام شود.
او میگوید: ماعزیزترینمان را از دست دادیم. واقعا هر کسی که یک عزیزی را در کرونا از دست داد، تمام بنیان خانوادهاش از بین رفت. البته من از اول مثل یک مرد در خانواده پشتیبان آقای دکتر و خانواده بودم، تزلزلی در خانواده ایجاد نشد. البته مسائل روحی و روانی زیاد است. ما ۴۰ سال و شش ماه باهم زندگی کردیم. این روزها خیلی سخت میگذرد، خیلی سخت…
انتهای پیام