چشم هایش – نازک نارنجی

او رفت اما نگاهش ماند و او نیک می دانست این نگاه مهم ترین میراث از او خواهد بود. چشم هایی که نسب شان به تاریخ برمی گشت و تاریخ تنها سلاح ملتی آواره در صفحات سیاه زمان است. او در خون خود غلتید، آنچنان که نسب نامش به یحیای نبی و ذبحی مظلومانه می رسید.

به گزارش نازک نارنجی، صادق فرامرزی در سرمقاله روزنامه وطن امروز با عنوان «حدیث چشم های یحیی» نوشت: خیره ماند به قابی که تصویربردارش او را نمی شناخت. اما گویی او خوب می شناختش. خیره ماند به چشمانی مستتر در پس یک کوادکوپتر آویزان و آخرین سنگش را، آخرین پرتاب عمرش را، آخرین لحظه جهادش را، آخرین یادگارش را از روی خاکی که تمام عمر بر آن و بر سر آن جنگیده بود برداشت و پرتاب کرد. از پسِ آن ثانیه آخرین دیگر چیزی ثبت نشده است یا اگر ثبت است نشر نیافته است. هرچه بود او همچون یک منجی از پس پرده غیب ظاهر شد و به آخرین فرصتش که رسید، یک نگاه را تا ابد برای مقاومت و مردم و مبارزه به یادگار گذاشت. یحیی سنوار با صورتی پوشانده به نقطه مقابل خود زل زد، گو آنکه بداند شوکرانی از شیر و عسل در خانه پدری مقابلش گذاشته اند. او فریم آخر زندگی را برای نسل پشت نسلی که تا روز آزادی می جنگند با چشم های خود به ثبت رساند. نگاه او نه ترس داشت و نه اضطراب. یحیی با چشم هایش تنها می خواست بار سنگین حقیقت را بر نگاه بینندگانی که پس از او می آیند بیندازد و دم آخر را سبکبارتر به سینه فرو بخشد. او خیره ماند تا فریم آخر ثبت شود. او رفت اما نگاهش ماند و او نیک می دانست این نگاه مهم ترین میراث از او خواهد بود. چشم هایی که نسب شان به تاریخ برمی گشت و تاریخ تنها سلاح ملتی آواره در صفحات سیاه زمان است. او در خون خود غلتید، آنچنان که نسب نامش به یحیای نبی و ذبحی مظلومانه می رسید. او تمام شد، آنچنان که هیچ شهیدی در انتها به پایان نرسیده و نامیرا مانده است! یحیی سنوار تازه تبدیل به داستانی شد که تاریخ را هدایت می کند، افسانه ها را از آسمان به زمین می کشد و لای لالایی شبانه مادرها به خون به جوش آمده کودکانی تزریق می شود که با صدای بمب بیدار می شوند.

***

شهادت یحیی سنوار فرمانده افسانه ای مقاومت فلسطین به نمادین ترین شکل ممکن و در مقابل چشم های مضطر مردمانی ثبت شد که او را حاضرِغایب در میان تمام مبارزات خویش می دیدند. این حُسن تقدیر الهی برای مجاهدی همچون او بود که در میان یک نبرد نابرابر و آزادیخواهانه به شکلی به شهادت رسید که هر نگاه حق طلبی را به حیرت وادارد. مقاومت در دهه های گذشته بویژه یک سال اخیر، شهیدان کم نظیری را تقدیم تاریخ و آگاهی بشر کرد اما نمی توان کیفیت شهادت هیچ کدام را با یحیی سنوار مقایسه کرد. اشغالگران تمام اعتبار خود را برای یافتن او به میدان آوردند، ننگ ابدی جنایت های متعدد را بر پیشانی خود تا ابد چسباندند و با تکرار این دروغ که سنوار پشت کودکان و زنان خود را پنهان کرده است دست به بزرگ ترین نسل کشی زمانه معاصر زدند و نهایت شهادت او نه با یک ترور که در جریان یک مبارزه میدانی رودررو رقم خورد. سمبل جدید مقاومت مستضعفان فلسطینی که پیش از این خود گفته بود یا پیروز می شود یا کربلا را تکرار می کند، به کربلایی ترین شکل ممکن رقم خورد. چند فریم به جا مانده و تصاویر کوادکوپتری که ثانیه های آخر مبارزه سنوار را ثبت کرده ، پیش از هر چیز یادآور یک شهید عاشورایی است که در میان توانستن و بایستن، بایسته مقاومت را برگزیده تا با خون خود به نسل های متمادی، ممکن بودن مقاومت را نشان دهد. صهیونیست های سرخوش از شهادت یحیی، سرمستانه و جاهلانه تصاویر لحظات آخر حیات پرافتخار چون اویی را منتشر کردند و غافل بودند که هم مسلک آنان یعنی یزید نیز سرمست از پیروزی ظاهری بر قیام خونین یک امام مظلوم نیز مرتکب چنین اشتباهی شده بود. تصاویر ثبت شده از مقاومت جانانه، شجاعت مثال زدنی و در نهایت شهادت مظلومانه سنوار همان قابی بود که برای یک ملت تحت ستم، زبان مشترک می سازد. رویای یحیی شدن از امروز به دستورالعمل زندگی میلیون ها کودک در غزه، کرانه باختری، لبنان و تمام سرزمین هایی تبدیل می شود که محکوم به زندگی کردن در مجاورت با جانی ترین و شرورترین رژیم نژادپرست جهان هستند.

میزانسن چیده شده در آخرین قاب از حیات سنوار، تمام عناصر و آرمان های او را به هنرمندانه ترین و الهام بخش ترین شکل ممکن مقابل چشمان نظاره گر جهان قرار داد؛ مردی که وطن برایش استراحتگاهی بی هویت نبود، مرز میان ایده و عملش نامرئی بود و آنچنان در برابر مرگ سرافرازانه ایستاده بود که بهای زندگی را به رخ همگان می کشید. مهم ترین ممیزه ای که همه از دوران حیات سنوار به خاطر می آوردند، توانایی شخصیت بالای او در نشان دادن ضعف دشمنان بود. او چه زمانی که پشت تریبون می رفت و چه زمانی که عملیاتی را فرماندهی می کرد، بخوبی بلد بود تصویر اقتدار دشمن را به چالش بکشد. ذبح خونین او که آخرین فرصتش در این دنیا برای نشان دادن قدرت انسان در برابر دشمنان بود نیز از این قاعده خارج نبود. یحیی با دستان خالی و چشم هایی مسلح به حقیقت، چنین تصویری را برای تاریخ به یادگار گذاشت. هیچ کس حدیث چشم های او را فراموش نخواهد کرد؛ قاتلانش بیشتر!

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا