اخراج به شیوه دانشگاه تهران

عادت داریم. یعنی عادت کرده ایم در این سال ها که به اسمِ مبارزه با بی اخلاقی خودمان پرچمدار بی اخلاقی شویم. به اسم مبارزه با منکَر خودمان بدترین منکرات را انجام دهیم. به نام دفاع از دین بدیهی‌ترین اصول دینی را زیر پا بگذاریم و به نام خدا و پیامبر دروغ و نفاق و تهمت را رواج دهیم و مقاصد سیاسی و حزبی خودمان را پیش ببریم و در پوشش دفاع از مردم منافع فردی و جمعی مان را تامین کنیم.البته این حرف ها ربطی به ریاست محترم دانشگاه تهران ندارد. کلی عرض کردم. از باب مقدمه و خالی نبودن عریضه.

حالا فرض را بر این بگذاریم که رئیس دانشگاه تهران راست می گوید-به قول علما فرض محال که محال نیست- اتهام مشکل اخلاقی آن هم به جمعی از اساتیدی که به قول ایشان اخراج نشده اند بلکه به آن ها گفته اند دیگر تشریف نیاورید به دانشگاه چیست؟ رئیس دانشگاه تهران می گوید آن ها شاکی داشتند. کجای دنیا آدمی را به صرف داشتن شاکی از کاری منع می کنند؟ در کدام دادگاه به شکایت این شاکیان محترم رسیدگی شده؟ این که جمع کثیری از اساتید دانشگاه را به مشکل اخلاقی متهم می کنند و می گویید شاکی داشته اند اسمش اخلاق است اما این که عده ای در رسانه ها بنویسند این کار سیاسی است اسمش بی اخلاقی است؟اگر هنوز هم یافت شوند کسانی که حرف این بندگان خدا را باور کنند، چه ابهاماتی با چنین اتهاماتی در ذهنشان شکل می گیرد؟

اما یک پرسش مهم تر. بی خیالِ اخلاق. ما مدت هاست به این بی اخلاقی ها خو گرفته ایم و به حکمِ از کوزه برون تراود که در اوست از مدعیانِ اخلاق توقعی نداریم اما آدمیزاد برای اتهام زدن هم باید خُردک هوشی داشته باشد. آقای رئیس دانشگاه بفرمایند چرا همه کسانی که در ماجرای شلوغی های پارسال با شما همسو نبودند ناگهان دچار مشکلات اخلاقی شدند؟ چرا برای رد گم کنی هم که شده حتی یک نفر از این اساتیدی که اخراجشان نکرده اید بلکه عذرشان را خواسته اید و حق و حقوقشان را قطع کرده اید همفکر و هم رای شما نیستند؟ کلی آدم معتدل و باسواد را از دانشگاه بیرون کرده اید آن هم بدون هیچ توضیحی و بعد توقع دارید هیچ رسانه ای هم چیزی در این باره نگوید؟ اگر هم از روی شواهد و قرائنی که بر همگان آشکار است رسانه ها بگویند این ها را به دلایل سیاسی اخراج کرده اند ناراحت هم می شوید که چرا بی اخلاقی کرده اند؟ لااقل پای تصمیمی که گرفته اید قرص و محکم بایستید. بی تعارف. مثل دوستانِ صدا و سیمایی. بگویید هرکه با ما نیست بر ماست. بگویید نمی شود، مملکت ارث پدری ماست و نمی شود کسی حقوق بگیر ما باشد اما برای خودش رای و فکری مستقل داشته باشد. این ها را بگویید. به خدا در نزد دوست و دشمن ارج و قرب بیشتری خواهید داشت. لااقل به دلیل صراحت و صداقتتان قابل احترام می شوید.

۵۷۵۷

دکمه بازگشت به بالا