چه کسانی مهسای ۷ ساله را کشتند؟
این مشکل در مناطق حاشیهای، محروم و روستاها بیداد میکند. این افزایش در سایه غذارسانی سیستماتیک یک عده آدم بیمار، شکم سیر، ضد بشر و یا شیادان کاسب و در کنار آنها اقلیتی ناآگاه که در اثر تبلیغات و آموزش نادرست فضای مجازی حیوان دوستی را با سگ و گربه پروری اشتباه گرفته اند، کشور را با یک چالش جدی بهداشتی، امنیتی و محیط زیستی مواجه کردهاند. مسئولینی که گویا اولویتشان فقط حجاب است، علیرغم وظیفه قانونی علاقهای به برخورد با این جانیان مدرن ندارند.
آنها آزادانه از داخل و خارج پول جمع میکنند و غیر مستقیم، کودک کشی میکنند. با وجود بالا بودن حجم بالای پروندههای حملات سگ ها، وزارت کشور که مسئول امنیت و حفظ جان مردم است، دست رو دست گذاشته و اغلب در شهرداریها برای آنکه کوچکترین درگیری با جامعه سگ گرا نداشته باشند از ترس پاچه گیری این جماعت، با آنها ملاطفت و ملایمت داشته و اغلب با مهرورزی پذیرای آنها در دفاترشان هستند.
دو سال پیش بود که ۵۴ استاد دانشگاه به دادستان کل کشور نامه نوشتند و علیرغم ارجاع این نامه به وزیر کشور و سایر وزارتخانهها هیچ اتفاقی نیفتاد. به عنوان یک زیست شناسی که چند سالی درگیر این ماجرا شدهام در مشورت با بسیاری از متخصصان برجسته داخل و خارج نشانههای جدی از دو اتفاق خطرناک دیده می شود:
۱- سگهای ولگرد به دلیل افزایش جمعیت، تحت تنش هستند و با تغییر رفتار آنها، بطور فراگیر به مردم و کودکان حمله میکنند. سگها موجودات بشدت آموزش پذیری هستند و وقتی یکی از آنها به مردم حمله کرد بقیه نیز این کار ادامه میدهند.
۲- در سایه افزایش جمعیت سگها، بیماری خطرناک هاری هم در بین مردم، هم دامهای اهلی و هم حیات وحش و دیگر حیوانات ولگرد بخصوص گربهها شتاب گرفته و نشانههای جدی شدن آن به صورت پاندمی در کشور دیده میشود.
بسیاری از من می پرسند چاره چیست؟ من بارها گفتهام، مسائل پیچیده را نمیتوان با یک نسخه حل کرد. شرایط سگها و گربههای ولگرد بسیار بحرانی است. وقتی هاری در جای جای کشور مشاهده میشود یعنی ما به خطر جدی توسعه و پاندمی شدن این بیماری نزدیک میشویم. شاید هم کار از کار گذشته و پاندمی شروع شده باشد. تکلیف چنین وضعی کاملا مشخص است.
حتی در ترکیه که یکی از سگ دوست ترین کشورهای آسیاست به محض مشاهده هاری در یک منطقه اقدامات بسیار جدی امنیتی در جهت حذف سگهای منطقه انجام میدهند. دیر یا زود مقامات مجبور به حذف گسترده سگها خواهند شد.
ولی من قبل از هر چیز معتقدم ابتدا باید تکلیف این مافیای غذا رسانی و حامیان آنها در دستگاههای دولتی بخصوص شهرداریها روشن شود. این جماعت بد دهن، بی منطق و ضد حقوق بشر و کودک نباید به این راحتی با جان کودکان ما بازی و کاسبی کنند.
آیا دولتی که برای برخورد با بی حجابی اینهمه لشکر کشی می کند، نمیتواند چهار تا آدم سگ ولگرد پرور را جمع کند؟ آیا آسیب بی حجابی برای جامعه خطرناک تر است و یا میلیونها سگ ولگردی که کودکان را در مناطق محروم و روستایی تکه پاره می کنند و می توانند بزرگترین چالش بهداشتی را با گسترش بیماری های مرگ آور سبب شوند؟
مهسا بهمنی کودک خردسال ۷ ساله ساکن یکی از روستاهای مهاباد بود که با حمله سگ هار آخرین قربانی سریالی حملات سگ های ولگرد شده است.
خبرنگاران محترم و نهادهای حقوق بشری داخلی و خارجی: اگر کودکی توسط خانواده و یا توسط نهادهای حکومتی کشته و زخمی شود، ماهها و سالها در موردش مینویسید، البته که این کار درست است. هیچ کودکی نباید توسط خانواده و دستگاههای دولتی در هیچ کشوری کشته شده و یا حتی کتک بخورد. ولی چگونه است که برای جان کودکانی که اینگونه وحشیانه توسط سگ های ولگرد کشته میشوند نمینویسید؟
مهسا بهمنی چون مهسا امینی هر دو دختر بودند، هر دو کُرد بودند، هر دو مظلوم بودند. ولی مظلومیت این مهسای هفت ساله خیلی بیشتر بود، چون کسی به دیدار پدر و مادرش نرفت. اگر من تصادفی با همسایه آن خانواده ارتباط نداشتم حتی اسم و عکسش را هم کسی منتشر نمی کرد. ننگ بر آنهایی که در مقابل جان کودکان استاندارد دو گانه دارند.
* دکترای گیاهشناسی از دانشگاه مونیخ آلمان و عضو هیأت علمی دانشکده علوم دانشگاه تهران