زدودن رنگ محرومیت از چهره روستا

تصور ما از مناطق محروم شاید همان صحنه‌هایی باشد که از محله‌های جنوب شهر تهران در فیلم‌ها دیده‌ایم. خانه‌های قدیمی با افرادی که عمدتا خلافکار یا معتادند و خانواده‌هایی که سطح فرهنگ پایینی دارند. اما در برخی استان‌های کشورمان مناطقی هستند که از آنچه در فیلم‌ها دیده‌ایم محروم‌ترند؛ اگرچه وجود یک ناجی که پای ارگان‌ها، نهادها و گروه‌های جهادی را به منطقه باز کند و البته همت مردم همان منطقه می‌تواند سرنوشتشان را تغییر دهد. این ناجی‌ها اگر از اهالی همان منطقه باشند، می‌توانند سرعت رخ دادن اتفاقات مثبت را بیشتر کنند. اتفاقات مثبتی که یک روحانی دلسوز درحال رقم زدن آن در روستای قلعه چنعان خوزستان است.

ایسناپلاس: سیدرضا ظفری سیدی، متولد سال ۱۳۶۹ و اهل استان خوزستان، شهرستان کارون و روستای قلعه چنعان است. او از سال ۱۳۸۸ وارد حوزه علمیه شهرستان هویزه شد و در آن مشغول به درس خواندن شد. او که جوانی دغدغه‌مند بود، پس از چند سال تحصیل در حوزه و آشنایی با محرومیت منطقه، از سال ۱۳۹۷ روستای قلعه چنعان را به عنوان منطقه هدف انتخاب کرد و امام جماعت مسجد این روستا شد. چون خودش هم اصالتا اهل همین روستا است. او که دغدغه‌هایی فراتر از صرفا خواندن نماز جماعت در مسجد داشت، همان‌جا فعالیتش را شروع کرد.
روستای قلعه چنعان از توابع شهرستان کارون استان خوزستان است و اغلب اهالی آن از اقوام عرب‌زبان هستند. جمعیت این روستا الان ۱۸هزار نفر نوشته شده اما حجت الاسلام ظفری می‌گوید این آمار مربوط به ۸سال پیش است و آمار جدید که هنوز ثبت رسمی نشده جمعیت را ۳۱هزار نفر تخمین می‌زند. این روستای ۳۱هزار نفری از جمله مناطق بسیار محروم استان خوزستان است. منطقه‌ای که از شدت محرومیت برخی افراد را به بزهکاری و اعتیاد می‌کشاند و برخی دیگر را با ئوعده پول به سمت جذب شدن در گروه‌های وهابیت یا تجزیه‌طلبان عرب سوق می‌دهد. در چنین شرایطی فعال شدن مسجد و روحانیت در این منطقه هم به لحاظ فکری و فرهنگی اهالی این منطقه را نجات داده و هم باعث شده گروه‌های جهادی، ارگان‌ها و نهادهای مختلف برای کمک و محرومیت‌زدایی به این منطقه گسیل شوند. به واسطه همین تلاش‌های رو به جلو با حجت الاسلام سیدرضا ظفری سیدی گفت‌وگویی داشتیم تا از شرایط روستا و فعالیت‌هایش بیشتر برایمان بگوید.

قلعه چنعان تنها نیست
حجت الاسلام ظفری مسجد این روستا را از حالت صرفا عبادی خارج کرده و آن را به پایگاهی برای کمک به اهالی و دستگیری از نیازمندان تبدیل کرده است. او حتی بین مسجد و مدرسه نیز پیوند برقرار کرده و برای جذب جوانان و نوجوانان به مسجد از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است. از فعالیت‌هایش برای بچه‌های روستا پرسیدیم. حاج‌آقا ظفری به ما پاسخ داد: «من چون از وضعیت متوسط آموزشی بچه‌های روستا اطلاع کامل داشتم، در این رابطه با دانشکده شرکت نفت نامه‌نگاری انجام دادم تا گروه‌های جهادی هر هفته پنجشنبه و جمعه‌ها به مسجد بیایند و به دانش‌آموزانی که درسشان ضعیف یا متوسط است، آموزش بدهند. آن‌ها هم آخز هفته‌ها ۸ خانم معلم و ۶ آقای معلم از دانشجویان دانشگاه شهید چمران به روستا می‌فرستند تا به بچه‌ها آموزش بدهند.
خود من هم الان روزانه ۳ الی ۴ ساعت در مدرسه هستم تا در کارهای فرهنگی و تربیتی کمک کنم. مثلا برایشان سخنران دعوت می‌کنم، جنگ شادی برگزار می‌کنم، مسابقات و مراسم‌های شاد اجرا می‌کنم و کارهایی از این دست.
در زمینه اجتماعی هم با گروه‌های جهادی و موسسات خیریه ارتباط داریم. همین چند روز پیش یک موسسه‌ای را از تهران به منطقه دعوت کردیم و آن‌ها هم برای ایتام کارت‌های هدیه با مبالغ متفاوت در نظر گرفتند. به‌طور کلی با گروه‌ها و موسسات خیریه و جهادی برای کمک به مردم روستا در ارتباط هستیم. ما به کمک گروه‌های جهادی، بسیج، قرارگاه خاتم الانبیا و شرکت فولاد توانستیم مدرسه شهید چمران را مرمت کنیم. سقف تمام مدرسه ایزوگام شد، مدرسه رنگ‌آمیزی و گچکاری شد و امکانات نو به درسه آمد. همچنین آن‌ها به ما کمک کردند تا حدود ۱۱۰ تا ۱۵۰ منزل مسکونی از اهالی مستمند یا ایتام روستا را بازسازی و مرمت کنیم و برای برخی حتی خانه مناسبی بسازیم.

همچنین شرکت‌ها و ارگان‌ها در برخی جشن‌ها و مراسمات هم به ما کمک می‌کنند. مثلا امسال به کمک آن‌ها جشن ۲۲بهمن خوبی در روستا برگزار کردیم. جشنی در بلوار اصلی روستا که بالغ بر ۳هزار شرکت‌کننده داشت. گروه‌های سرود و هنری مختلفی نیز برای اجرای برنامه به روستا آمدند. شکر خدا جشن فوق العاده خوبی شد و چندین مرتبه هم از شبکه استانی خوزستان برنامه جشن روستای ما پخش شد.»

زدودن رنگ محرومیت از چهره روستا

از کمبود مدرسه تا مدرسه مکمل

در ادامه از آقای ظفری درباره مدارس و شرایط تحصیلی بچه‌ها پرسیدیم. گویا آتش محرومیت دامن تحصیلات بچه‌ها را هم گرفته و مثل خیلی از مناطق محروم دیگر برخی خانواده‌ها تصمیم به ترک تحصیل فرزندانشان می‌گیرند. چیزی که باعث پایین آمدن سطح سواد اهالی روستا می‌شود و آن‌ها به سمت بزهکاری سوق می‌دهد. مناطق محروم نیازهای متعددی دارند. رساندن بسته‌های کمک معیشتی و ساخت خانه و اهدای کمک‌های مالی اگرچه کارهای مهم و بزرگی هستند اما کافی نیستند. برای محرومیت‌زدایی کامل، یک منطقه به رشد فرهنگی هم نیاز دارد. چیزی که در مدارس، مساجد و سایر اماکن فرهنگی اتفاق می‌افتد. حاج‌آقا ظفری می‌گوید: «روستای ما جمعا سه مدرسه ابتدایی برای پسران و دو مدرسه ابتدایی برای دختران دارد. یک مدرسه دو نوبته دخترانه هم داریم که یک شیفت راهنمایی و شیفت دیگر دبیرستان است. اما برای پسرها دبیرستان نداریم که این باعث می‌شود خیلی از خانواده‌ها بخاطر دور بودن دبیرستان پسرانه و هزینه‌های زیاد رفت‌وآمد به پسرانشان اجازه ادامه تحصیل ندهند. همان دبیرستان دخترانه هم با کمبود معلم مواجه است و وضع خوبی ندارد.

درباره این مشکل با گروه‌های جهادی و خیرین مدرسه‌ساز صحبت کردیم. آن‌ها گفتند اگر شما بتوانید زمین مناسب ساخت مدرسه در روستا فراهم کنید، ما آن را می‌سازیم. در بخش کوی امام حسین روستا یک خیر حاضر شد زمین دوهزار متری خود را به این کار اختصاص دهد. اما قرار شد این مدرسه هم راهنمایی دوشیفته دخترانه و پسرانه باشد. هنوز برای ساخت دبیرستان پسرانه زمینی تخصیص داده نشده است. پیدا کردن زمین سخت است. صاحبان زمین با توجه به قیمت ملکشان حاضر به بخشیدن زمینشان نیستند.

در کنار همه این‌ها برای پرورش و رشد بیشتر بچه‌های منطقه یکی از برنامه‌های ما راه‌اندازی «مدرسه مکمل» است. این مدرسه قرار است به کمک مدارس روستا بیاید تا دانش‌آموزان نخبه را شناسایی کند و برای پرورش آن‌ها برنامه‌ریزی کند. این مدرسه که قرار است در مسجد روستا به فعالیت بپردازد، مجوز خود را مستقیم از قم گرفته است. این مدرسه مکمل قرار است کمبودهای مدرسه برای دانش‌آموزان مشتاق را برطرف کند؛ از کتاب‌های غیردرسی گرفته تا برنامه‌های حفظ قرآن، برنامه‌های اخلاقی و هنرورزی و… تا ان‌شاالله این بچه‌ها رشد کنند و به قله‌های پیشرفت برسند.»

زدودن رنگ محرومیت از چهره روستا

جای خالی پزشک متخصص

وضعیت بهداشت و درمان در این سال‌ها پیشرفت خوبی در کشور داشته اما فقر و محرومیت گاهی مانع دستیابی بیماران به درمان اصولی می‌شود. حجت الاسلام ظفری درباره وضعیت بهداشت و درمان در روستای قلعه چنعان این‌طور گفت: «در همین نامه‌نگاری‌هایی که با دانشکده نفت داشتیم و مقرر شد آخر هفته‌ها برایمان معلم بفرستند، درخواست پزشک متخصص هم کردیم. روستا درمانگاه و پزشک عمومی دارد اما هم به دلیل نبود پزشک متخصص و هم فقر مادی ، خیلی از اهالی روستا از دسترسی به درمان محروم هستند. الان هم چند ماه یکبار یا در اعیاد و ولادت‌ها دانشگاه، پزشکان متخصص اطفال، زنان، عفونی و… به روستا اعزام می‌کند و آن‌ها به‌طور رایگان هم اهالی کم‌بضاعت روستا را ویزیت می‌کنند و هم داروی رایگان به آن‌ها می‌دهند.»

فرصت دوباره زندگی
اعتیاد بلای خانمان‌سوزی است که در هر منطقه‌ای می‌تواند گریبان خانواده‌ها را بگیرد. البته در مناطق محروم که به لحاظ فرهنگی، آموزش و آشنایی کمتر بوده و احتمالا سطح سواد پایین‌تر است، احتمال افتادن به دام اعتیاد بیشتر است. در این میان خانواده‌هایی که یکی از اعضای آن، مخصوصا پدر خانواده به این درد مبتلا شوند، به‌طور کامل در معرض نابودی قرار می‌گیرند و سرنوشت تلخی در انتظارشان خواهد بود. حاج‌آقا ظفری که تاکنون به ۷۰ جوان گرفتار اعتیاد زندگی دوباره بخشیده است، درباره چگونگی نجات این خانواده‌ها هم حرف‌هایی برای گفتن داشت: «در زمینه اعتیاد هم با کمپ‌های ترک اعتیاد معتبر همکاری کرده‌ایم. افرادی که در روستا معتاد شده بودند را شناسایی می‌کردیم و به این کمپ‌ها معرفی می‌کردیم. ناحیه بسیج یا خیرین هم حمایت از آن‌ها را تقبل می‌کردند تا از بند اعتیاد رها شوند.
چند نفر از کسانی که ترک کرده بودند هم به کمیته امداد برای دریافت وام اشتغال معرفی کردیم. شکر خدا آن‌ها هم بعد از بهبودی و ترک اعتیاد مشغول به کار شده‌اند و به آغوش خانواده‌هایشان بازگشته‌اند. چند نفرشان با این وام موتور سه‌چرخه خریدند و چند نفر دیگر یک مغازه کوچک در روستا زدند.»

او سرنوشت یکی از نجات‌یافته‌ها را هم برایمان تعریف کرد: «مثلا یکی از همین افرادی که به اعتیاد دچار بود و او را به کمپ فرستادیم، خانواده محرومی هم داشت. ما در این مدت که او در حال درمان در کمپ بود، برای خانواده‌اش بسته‌های کمک معیشتی و حمایتی می‌فرستادیم و کمک هزینه دارو و درمان به آن‌ها می‌دادیم تا احساس کمبود نداشته باشند. بعد از اینکه از کمپ ترخیص شد با کمک ناحیه بسیج یک موتور سه چرخه برایش خریدیم و الان دارد با آن کار می‌کند. اتفاقا بعد از این اتفاقات در پایگاه بسیج هم عضو شد و الان آن‌جا هم مشغول فعالیت است. این فرد الان خودش در پایگاه بسیج به معتادان کمک می‌کند. آن‌ها را شناسایی و به ما معرفی می‌کند تا آن‌ها را نجات بدهیم. حتی به صورت خودجوش در شناسایی فقرا، ایتام و افراد بدسرپرست منطقه و سپس در تقسیم بسته‌های معیشتی به ما کمک می‌کند. در نهایت از آن حالت مددجویی و اعتیاد که خانواده‌اش هم از او ناامید شده بودند، به این حالت رسیده که خودش الان در بسیج مسئولیت دارد.»

زدودن رنگ محرومیت از چهره روستا

ورزش به جای درمان!

آقای ظفری نجات معتادان را کافی ندانسته و به درمان ریشه‌ای‌تر این مشکل فکر کرده است. او به همراه بسیج منطقه به راه حلی برای پیشگیری از معتاد شدن جوانان هم فکر کردند. آن‌ها از ایده‌های مرسومی مثل چاپ بنر با شعارهای تکراری «سیگار نکش به جاش سیب بخور!» گذر کردند و به راه حل‌های عملی‌تر فکر کردند؛ ورزش! حاج‌آقا دراین‌باره به ما گفت: «یکی از راه‌هایی که برای پیشگیری از معتاد شدن جوانان به ذهنمان رسید این بود که بخش ورزش روستا را فعال کنیم. یک سالن ورزشی با کمک شرکت فولاد و حوزه مقاومت بسیج مهیا شد و جوانان منطقه هر هفته نزدیک به چهل سانس در این سالن مشغول به ورزش هستند. الان ما هم در مسجد و هم در منطقه یک تیم فوتبال تشکیل داده‌ایم که در مسابقات مختلف شهرستان هم چندین بار مقام آورده است.

به دلیل علاقه بسیار زیاد نوجوانان و جوانان روستا به ورزش فوتبال تا الان این ورزش رونق خوبی گرفته است. الان در منطقه ما نزدیک به ۳۵ تیم فوتبال در رده‌های سنی مختلف از نونهالان تا بزرگسالان تشکیل شده است. البته فقط به ورزش فوتبال نپرداخته‌ایم. باشگاه کاراته روستا هم مشکل آبسردکن داشت که این مشکل را هم حل کردیم و الان باشگاه کاراته، کنگ‌فو و بدنسازی هم داریم. ما به این باشگاه هم سر زده‌ایم و به کسانی که از ایتام یا نیازمندان بودند از طرف کمیته امداد بسته معیشتی دادیم.»

زدودن رنگ محرومیت از چهره روستا

بحران نزاع‌های قومی

۹۹ درصد اهالی روستای قلعه چنعان عرب و از قبایل و خاندان‌های مختلفی هستند. در کل منطقه شاید ۱۵ یا ۲۰ خانه غیرعرب باشند. قومگرایی و محرومیت می‌تواند باعث افزایش خشم و درگیری در بین اهالی باشد. حل و فصل دعوا یا اختلافات قومی در چنین مناطقی می‌تواند از خسارت‌های مالی و حتی جانی جلوگیری کند و البته کار آسانی هم نیست! حجت الاسلام ظفری از موفقیت‌هایشان در انجام این کار سخت این‌طور گفت: «ما در بحث اختلافات قومی قبیله‌ای، خانوادگی و زناشویی و نزاع‌هایی که پیش می‌آید، با کمک چند نفر از خیرین منطقه واسطه خیر می‌شویم. اگر بشنویم جایی نزاع یا اختلافی رخ داده، خیرین و بزرگان را جمع می‌کنیم و با دو طرف نزاع جداگانه صحبت می‌کنیم. بعد در یک مکان هر دو طرف را با هم روبه‌رو می‌کنیم تا با هم صحبت کنند و ما هم بینشان مصالحه می‌کنیم. الحمدلله تا الان که در این منطقه بودیم ماهی یک بار یا بیشتر این اتفاق می‌افتاد که ما واسطه خیر می‌شدیم و حل می‌شد. این باعث می‌شد از یک درگیری و نزاع مهم جلوگیری کنیم و نگذاریم کارشان به جاهای باریک کشیده شود.

در بحث خانوادگی هم اگر اختلافی بین زن و شوهر می‌افتاد، ما واسطه خیر می‌شدیم و از طلاق جلوگیری می‌کردیم. یعنی با زن و شوهر صحبت می‌کردیم تا مشکلشان حل شود. شکر خدا با این کار بارها از طلاق هم در این منطقه جلوگیری کرده‌ایم، چون طلاق در این منطقه گاهی می‌تواند به نزاع‌های قبیله‌ای هم بینجامد.

زدودن رنگ محرومیت از چهره روستا

همین چند وقت پیش بین دو قبیله اختلافی افتاده بود. شنیدیم اختلاف به حدی رسیده که نزدیک است دو طرف به سمت هم هجوم ببرند و حتی منزل‌سوزی رخ بدهد؛ یعنی خانه‌های هم را به آتش بکشند و دست به اسلحه ببرند که این‌ها می‌توانست به مرگ چندین نفر منجر شود. ما تا خبر را شنیدیم به همراه هیئت امنای مسجد و خیرین منطقه با هر دو طرف صحبت کردیم و موضوع را بینشان حل کردیم. بین دو قبیله به مدت چند شب نشست‌های چند ساعته برگزار کردیم و با بیان آیات قرآن درمورد آداب رفتار اجتماعی و همسایه‌داری و احادیث اهل بیت درباره اهمیت همسایه در اسلام و با این استدلال‌ها الحمدلله خشم هر دو طرف فروکش کرد. بالاخره بعد از چند شب پیگیری مستمر به نتیجه رسیدیم و دو طرف مصالحه کردند. بعد از آن هر دو قبیله یک مهمانی بزرگ تشکیل دادند و ما را هم دعوت کردند. در این مهمانی اعلام کردند با هم هیچ اختلافی ندارند و مشکلشان حل شده است. بعد از مدت‌ها نزاع و درگیری و اوقات تلخی، این مهمانی یک جشن شیرین بود.

در مدرسه اغلب دانش‌آموزان با فقر فرهنگی یا فقر مادی دست و پنجه نرم می‌کنند. لذا زیاد بینشان درگیری اتفاق می‌افتد. ما به کمک معلمان در زنگ‌های تفریح کنارشان هستیم و با آن‌ها حرف می‌زنیم تا اختلافاتشان کمتر شود. سعی می‌کنیم سرگرمشان کنیم تا وقتشان خالی نشود تادر وقت‌های خالی با هم دعوا نکنند!

یک بار یکی از دانش‌آموزان در یک دعوا زمین خورد و دندانش شکست. او از معلمان می‌خواست به پدرش زنگ بزنند و او را در جریان بگذارند. اما ما می‌دانستیم اگر پای پدرش به مدرسه باز شود، یک نزاع بین این پدر و دانش‌اموز دیگر رخ می‌دهد و حتی ممکن است کار به دعواهای قبیله‌ای برسد! بنابراین خودمان با همراهی مدیر مدرسه، آن پسر را با احترام به خانه‌شان بردیم و با آن‌ها صحبت کردیم که اتفاق بوده و بچه زمین خورده تا عصبانیتشان فروکش کند. حتی گفتیم اگر لازم شد مسائل درمانی‌اش را هم خیرین به عهده می‌گیرند.

این موارد به ظاهر ساده و کوچک هستند اما در این مناطق می‌تواند منجر به یک نزاع قومی شود. به لطف خدا با حضور روحانیت و خیرین در منطقه از خیلی از این موارد جلوگیری شده است.»

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا