کاسه گدایی استقلال و پرسپولیس چه زمانی پر میشود؟
این بار نوبت به علی فتح الله زاده رسیده تا با سبک نوین مدیریتی خود همه را شگفت زده کند. پیش از این هم اسلاف او چه در استقلال و چه در پرسپولیس، بارها شده بود تا دست خود را به سوی هواداران وفادار تیم دراز کنند و از آن ها بخواهند تا با انجام کمک مالی به باشگاه، به داد وضعیت آشفته مدیریتی برسند تا بلکه گره ای از گره های کور این تیم ها باز شود.
استقلالی ها حالا در به در دنبال پرداخت بدهی استراماچونی هستند تا بتوانند قبل از 11 فروردین 1402 مدارک خود را بدون کم و کاست و مشکل در سامانه AFC ثبت کنند و مجوز حرفه ای خود را دریافت کنند اما واقعا راه پرداخت این بدهیِ بیش از 100 میلیارد تومانی، کاسه گدایی دست گرفتن و طلب کمک از هواداران به این شکل دقیقه نودی است؟ هواداران ظرف مدت یک ماه چه مقدار وجهی را می توانند واریز کنند که گره از کار استقلال باز شود؟
اگر از بحث های مربوط به طرق مختلف درآمدزایی استاندارد و لزوم استیفای حق مسلمی همچون درآمدهای ناشی از حق پخش تلویزیونی مسابقات و مواردی این چنینی عبور کنیم، می توان این نکته را مطرح کرد که مگر سرخابی های پایتخت مدعی نیستند که هرکدام حدود 20 الی 30 میلیون هوادار دارند؟ مگر هر کدام از این دو باشگاه ادعا ندارند که پر هوادار ترین تیم ایران و آسیا و کره زمین و تمامی سیارات منظومه شمسی هستند؟ آیا اینقدر سازمان دهی و توانایی ندارند تا سالی فقط و فقط یک دلار از این تعداد هوادار درآمدزایی کنند تا کار به «کاسه چه کنم چه کنم» دست گرفتن نرسد؟ این پرسش ها قطعن خطاب به مدیران دو باشگاه و اعضای هیئت مدیره آن ها نیست چرا که آن ها صرفن اجاره نشینان موقت صندلی های خود هستند و از مستاجری که عمر حضورش بعید است نهایتن از دو سال تجاوز کند، نمی توان انتظار کاری بنیادین و بلندمدت برای عین مستاجره داشت. پس خطاب اصلی این نوشته، متولی اصلی این دو باشگاه یعنی وزارت ورزش است که مطابق قانون اجازه انجام هیچ گونه کمکی را از منابع دولتی به این دو باشگاه ندارد. آیا نمی شود تا ساز و کاری درست و پایدار و منطقی طراحی شود تا حداقل بیست میلیون هوادار مورد ادعای این دو باشگاه، عضو رسمی کانون هواداران تیم مورد علاقه شان شوند و سالی یک دلار هم حق عضویت بپردازند؟ و اگر این اتفاق بیفتد، نکته بعدی این جاست که واقعن با سالی بیست میلیون دلار نمی شود استقلال و پرسپولیس را اداره کرد به نحوی که دیگر نه بدهی ای در کار باشد و نه مشکلات زیرساختی و جذب بازیکن و… وجود داشته باشد؟ خوبی دیگر طراحی چنین ساز و کاری، مشخص شدن میزان واقعی هواداران دو تیم به طور رسمی است تا دیگر شاهد نزاع های بیهوده بر سر تعداد هواداران این دو تیم نباشیم.
و نکته آخر بازهم خطاب به مدیران و متولیان فوتبال؛ برای هواداران تان چه کرده اید که امروز توقع دارید در این شرایط سخت اقتصادی از جیب خود و خانواده شان بزنند تا به شما کمک کنند و ندانم کاری ها و حیف و میل هایتان را بپوشانند؟ چه امکاناتی را برای هواداران فراهم کرده اید که امروز از آن ها توقع کمک دارید؟ آیا تا به حال یک بار دوشادوش هوادارانی که در سرما و گرما تیم شان را روی سکوها تنها نمی گذارند، قدم زده اید و بلیت خریده اید و یک بازی را کنار آن ها از نزدیک تماشا کرده اید تا بدانید برای تماشای یک مسابقه فوتبال با چه سختی هایی دست و پنجه نرم می کنند؟ آیا امروز تلاشی می کنید تا زنان بار دیگر به ورزشگاه ها برگردند؟ اگر پاسخ درخوری برای این پرسش ها ندارید، پس دیگر درخواست کمک هم نداشته باشید.
هواداران نه تنها دینی به باشگاه های مورد علاقه شان ندارند، بلکه خیلی بیشتر از چیزی که تصورش را می کنید، طلبکار هم هستند.
254 251