خلاصه کتاب نقد ادبی شمیسا

کتاب «نقد ادبی» اثر سیروس شمیسا در شش بخش به بررسی انواع نقد نظریه‌های ادبی نقد بر مبنای علوم انسانی و نظریات معاصر می‌پردازد. این اثر با تحلیل مکاتب مختلف مانند فرمالیسم ساختگرایی نقد روانشناسانه مارکسیستی هرمونتیک پسا مدرنیسم و نقد فمنیستی به تبیین اصول و روش‌های نقد آثار ادبی می‌پردازد.

خلاصه فصل 1 کتاب نقد ادبی شمیسا : نقد ادبی چیست؟

نقد ادبی فرآیند بررسی تحلیل و ارزیابی آثار ادبی است که با هدف درک بهتر جنبه‌های مختلف یک اثر صورت می‌گیرد. این فرایند شامل شناخت ویژگی‌های ساختاری مفهومی زبانی و معنایی اثر و بررسی نحوه ارتباط آن با مفاهیم و زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی است. نقد ادبی به‌عنوان یک ابزار فکری به خواننده کمک می‌کند تا مفاهیم و پیام‌های نهفته در اثر را بهتر درک کند و در عین حال به تحلیل کیفیت‌های زیبایی‌شناختی و سبک‌های مختلف نویسندگی پرداخته می‌شود. این نوع نقد با توجه به رویکردهای مختلفی که در طول تاریخ توسعه یافته‌اند شامل بررسی‌های نظری و عملی است که در نهایت به تحلیل دقیق‌تر و جامع‌تر اثر ادبی منجر می‌شود. در نقد ادبی علاوه بر توجه به زبان و سبک نویسنده تأثیرات فرهنگی تاریخی و اجتماعی بر اثر نیز مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. بنابراین نقد ادبی نه تنها به‌عنوان یک ابزار برای درک عمیق‌تر آثار ادبی بلکه به‌عنوان ابزاری برای ارتباط میان نویسنده اثر و خواننده در نظر گرفته می‌شود.

نکات کلیدی فصل 1 کتاب نقد ادبی شمیسا:

  • تعریف نقد ادبی: بررسی تحلیل و ارزیابی آثار ادبی
  • هدف نقد ادبی: درک بهتر جنبه‌های مختلف یک اثر
  • نقد ادبی به عنوان ابزار فکری: کمک به خواننده در درک مفاهیم نهفته و تحلیل کیفیت‌های زیبایی‌شناختی
  • تاثیرات فرهنگی تاریخی و اجتماعی: ارزیابی این تاثیرات در نقد ادبی
  • نقش نقد ادبی: ابزاری برای ارتباط میان نویسنده اثر و خواننده

خلاصه فصل 2 کتاب نقد ادبی شمیسا : انواع نقد

نقد ادبی انواع مختلفی دارد که هرکدام به شیوه‌ای خاص به تحلیل و بررسی آثار ادبی می‌پردازند. از جمله این انواع می‌توان به نقد کلاسیک نقد رمانتیک نقد ساختاری نقد پست‌مدرن و نقد اجتماعی اشاره کرد. نقد کلاسیک به ارزیابی آثار ادبی بر اساس اصول و معیارهای از پیش تعیین‌شده می‌پردازد و تاکید اصلی آن بر تناسب هماهنگی و معیارهای زیبایی‌شناختی است. نقد رمانتیک بیشتر به احساسات فردگرایی و اصالت تجربه‌های انسانی در آثار ادبی توجه دارد. در نقد ساختاری تحلیل‌ها بیشتر به ساختار و نحوه تنظیم عناصر مختلف اثر مانند شخصیت‌ها زبان و روایت‌ها متمرکز می‌شود. نقد پست‌مدرن به‌ویژه در ارتباط با ادبیات معاصر بر بی‌ثباتی معانی چندگانگی و نقد روایت‌های رسمی و سنتی تاکید دارد. نقد اجتماعی نیز به بررسی تأثیرات اجتماعی اقتصادی و سیاسی بر آثار ادبی پرداخته و رابطه میان فرد و جامعه را در نظر می‌گیرد. این تقسیم‌بندی‌ها نشان‌دهنده رویکردهای متنوع در نقد ادبی هستند که می‌توانند هرکدام برای تحلیل جنبه‌های مختلف یک اثر ادبی مفید باشند. هر نوع نقد با توجه به شرایط فرهنگی تاریخی و اجتماعی متفاوت از یکدیگر تاثیرات متفاوتی در درک و ارزیابی آثار ادبی می‌گذارند.

نکات کلیدی فصل 2 کتاب نقد ادبی شمیسا:

  • انواع نقد ادبی: نقد کلاسیک نقد رمانتیک نقد ساختاری نقد پست مدرن و نقد اجتماعی
  • نقد کلاسیک: ارزیابی بر اساس اصول از پیش تعیین شده تاکید بر تناسب و هماهنگی
  • نقد رمانتیک: توجه به احساسات فردگرایی و اصالت تجربه‌های انسانی
  • نقد ساختاری: تمرکز بر ساختار و نحوه تنظیم عناصر اثر
  • نقد پست مدرن: تاکید بر بی‌ثباتی معانی و نقد روایت‌های سنتی
  • نقد اجتماعی: بررسی تأثیرات اجتماعی اقتصادی و سیاسی بر آثار ادبی

خلاصه فصل 3 کتاب نقد ادبی شمیسا : نظریه محاکات

نظریه محاکات که به‌ویژه در سنت نقد ادبی کلاسیک یونانی و رومی اهمیت دارد به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مباحث در تحلیل آثار ادبی مطرح می‌شود. طبق این نظریه هنر و ادبیات به‌ویژه شعر می‌بایست واقعیت‌های جهان را تقلید کنند. در این دیدگاه هنر به‌عنوان بازتابی از طبیعت و واقعیت‌های اجتماعی و انسانی به شمار می‌آید و هدف آن نقل و انتقال تجربه‌های انسانی از طریق نمادها تصاویر و روایت‌ها است. این نظریه در ابتدا توسط ارسطو در «Poetics» به تفصیل مطرح شد جایی که او هنر را به‌عنوان «محاکات» یا تقلید از طبیعت و زندگی بشر تعریف کرد. ارسطو همچنین تأکید کرد که محاکات می‌تواند از طریق دو روش اصلی یعنی «تقلید» و «خلق» به انتقال پیام‌های اخلاقی و زیبایی‌شناختی بپردازد. در نقد محاکات توجه اصلی به تطابق یا عدم تطابق اثر ادبی با واقعیت‌های بیرونی و طبیعی است. این نظریه در طول تاریخ به‌ویژه در دوران رنسانس و کلاسیک تاثیرات گسترده‌ای بر شیوه‌های نقد و تجزیه و تحلیل آثار هنری گذاشت. بر اساس این دیدگاه معیار اصلی ارزیابی یک اثر ادبی توانایی آن در بازنمایی دقیق و حقیقی از دنیای واقعی است. از سوی دیگر برخی از منتقدان مدرن به نقد نظریه محاکات پرداخته و آن را به‌عنوان یک دیدگاه محدودکننده در نظر گرفتند که توانایی تحلیل ابعاد عمیق‌تر و انتزاعی هنر را ندارد.

نکات کلیدی فصل 3 کتاب نقد ادبی شمیسا:

  • نظریه محاکات: هنر و ادبیات باید واقعیت‌های جهان را تقلید کنند.
  • هنر به عنوان بازتاب واقعیت: بازتابی از طبیعت و واقعیت‌های اجتماعی و انسانی.
  • ارسطو و محاکات: تعریف هنر به عنوان تقلید از طبیعت و زندگی بشر در «Poetics».
  • روش‌های محاکات: تقلید و خلق برای انتقال پیام‌های اخلاقی و زیبایی‌شناختی.
  • نقد محاکات: توجه به تطابق یا عدم تطابق اثر ادبی با واقعیت‌های بیرونی.
  • معیار ارزیابی: توانایی اثر در بازنمایی دقیق و حقیقی از دنیای واقعی.

خلاصه کتاب نقد ادبی شمیسا

خلاصه فصل 4 کتاب نقد ادبی شمیسا : لفظ و معنی نقد ادبی در بین مسلمین

در این فصل به بررسی مفهوم نقد ادبی در بین مسلمین پرداخته می‌شود و توجه ویژه‌ای به تفاوت‌های بین لفظ و معنی در آثار ادبی اسلامی صورت گرفته است. ابتدا تعریف و جایگاه نقد ادبی در فرهنگ اسلامی مورد بحث قرار می‌گیرد. در این چارچوب نقد به‌عنوان فرآیندی برای ارزیابی کیفیت آثار ادبی به‌ویژه شعر مورد توجه قرار می‌گیرد. مسلمانان در تاریخ خود به دو بعد مهم در آثار ادبی توجه داشتند: لفظ و معنی. لفظ به‌عنوان شکل ظاهری و زبانی اثر و معنی به‌عنوان محتوا و مفهوم درونی آن شناخته می‌شود. در این فصل تاریخچه نقد ادبی در ادبیات عرب و فارسی و تأثیر آن بر نحوه تحلیل و ارزیابی آثار مورد بررسی قرار می‌گیرد. تحلیل‌های لفظی بیشتر به زیبایی‌شناسی زبانی ساختار واژگان و ایجاز در بیان پرداخته و نقد معنوی به درک عمیق‌تر از پیام‌ها و مفاهیم نهفته در اثر اشاره دارد. علاوه بر این فصل به تفصیل به نقد شعر عربی و فارسی در دوران‌های مختلف اسلامی و نقش منتقدان اسلامی در حفظ و ارتقای ادبیات اسلامی اشاره دارد. به‌ویژه منتقدان بزرگی مانند ابن قتیبه و نظریه‌های آن‌ها در تحلیل و ارزیابی اثر از نظر لفظ و معنی توضیح داده می‌شود. این فصل همچنین نشان می‌دهد که چگونه نقد در جوامع اسلامی نه تنها به‌عنوان ابزاری برای ارزیابی زیبایی‌شناسی بلکه به‌عنوان یک ابزار آموزشی و اخلاقی درنظر گرفته می‌شده است.

نکات کلیدی فصل 4 کتاب نقد ادبی شمیسا:

  • نقد ادبی در بین مسلمین: بررسی مفهوم نقد ادبی با توجه به تفاوت‌های لفظ و معنی.
  • نقد به عنوان ارزیابی کیفیت آثار: فرآیندی برای ارزیابی آثار ادبی به‌ویژه شعر.
  • لفظ و معنی: لفظ به عنوان شکل ظاهری و زبانی و معنی به عنوان محتوا و مفهوم درونی.
  • تحلیل لفظی: توجه به زیبایی‌شناسی زبانی ساختار واژگان و ایجاز.
  • نقد معنوی: درک عمیق‌تر پیام‌ها و مفاهیم نهفته در اثر.
  • نقش منتقدان اسلامی: حفظ و ارتقای ادبیات اسلامی.
  • نقد به عنوان ابزار آموزشی و اخلاقی: ارزیابی زیبایی‌شناسی و ابزار آموزشی.

خلاصه فصل 5 کتاب نقد ادبی شمیسا : برخی از جریان‌های نقد در ایران

فصل حاضر به بررسی جریان‌های مختلف نقد ادبی در ایران پرداخته و تاثیر آن‌ها را در شکل‌گیری نقد ادبی ایرانی مورد تحلیل قرار می‌دهد. در ابتدا نقد ادبی در ایران به‌طور سنتی با تأکید بر تحلیل شعر و ادب کلاسیک فارسی آغاز شد و بیشتر نقدها از نوع زبانی و معنوی بوده است. در دوران صفوی و قاجاری نقد در قالب تفسیر شعر و تحلیل مفاهیم آن تحت تأثیر شیوخ و شاعران بزرگ ایرانی مانند سعدی حافظ فردوسی و نظامی شکل گرفت. سپس با ظهور جریان‌های جدیدتر مانند نوسازی در ادبیات و ورود اندیشه‌های غربی به ایران نقد ادبی ایرانی دچار تحولات اساسی شد. در این دوران برخی از منتقدان به نقد ساختاری و معنایی پرداخته و آثار شاعران جدیدی مانند نیما یوشیج و احمد شاملو را تحلیل کردند. از دیگر جریان‌های برجسته نقد در ایران می‌توان به نقد اجتماعی اشاره کرد که در آن تأثیرات سیاسی اجتماعی و فرهنگی بر آثار ادبی مورد توجه قرار گرفت. منتقدانی چون محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت در این زمینه فعالیت کردند. همچنین در اواخر قرن بیستم با ظهور نقد مدرن و تئوری‌های غربی جریان‌های جدیدی همچون نقد فرمالیستی و نقد پسااستعماری وارد عرصه نقد ادبی ایران شدند. این تحولات به نقد ادبی ایران امکان داد که از نظر روش‌شناسی و تحلیل‌های اجتماعی به یک سطح جهانی برسد. فصل به بررسی این جریان‌ها ویژگی‌ها و تأثیرات آن‌ها بر نقد ادبی معاصر ایران پرداخته و نقش مهم آن‌ها در ارتقاء و پیشرفت نقد ادبی در ایران را برجسته می‌سازد.

نکات کلیدی فصل 5 کتاب نقد ادبی شمیسا:

  • بررسی جریان‌های نقد ادبی در ایران: تحلیل تاثیرات در شکل‌گیری نقد ادبی ایرانی.
  • نقد سنتی در ایران: تاکید بر تحلیل شعر و ادب کلاسیک فارسی.
  • دوران صفوی و قاجاری: نقد در قالب تفسیر شعر و تحلیل مفاهیم.
  • نوسازی در ادبیات: ورود اندیشه‌های غربی و تحولات در نقد ادبی ایرانی.
  • نقد ساختاری و معنایی: تحلیل آثار شاعران جدید مانند نیما یوشیج و احمد شاملو.
  • نقد اجتماعی: توجه به تاثیرات سیاسی اجتماعی و فرهنگی.
  • نقد مدرن و تئوری‌های غربی: ورود جریان‌های نقد فرمالیستی و پسااستعماری.

خلاصه فصل 6 کتاب نقد ادبی شمیسا : حوزه ادبی هند

فصل حاضر به بررسی حوزه ادبی هند و ویژگی‌های خاص نقد ادبی در این منطقه می‌پردازد. نقد ادبی در هند از دیرباز تحت تأثیر سنت‌های فلسفی مذهبی و فرهنگی خاص این منطقه قرار داشته است. این تأثیرات باعث شکل‌گیری نوعی نقد مبتنی بر تحلیل معنایی و دینی آثار ادبی شده که در آن توجه ویژه‌ای به زبان تفاسیر مذهبی و ارتباطات اجتماعی وجود دارد. از جمله مهم‌ترین ویژگی‌های نقد ادبی در هند می‌توان به تأثیرات زبان‌شناسی سانسکریت و ادبیات کلاسیک هندی اشاره کرد. در دوران باستان نقد ادبی هندی بیشتر بر مباحث زیبایی‌شناسی اصول اخلاقی و فلسفی مبتنی بود و آثار مهمی مانند «ناتیا شاسترا» اثر باتا‌لا‌بی‌دی‌یا به تحلیل جنبه‌های مختلف هنر و ادب می‌پرداخت.در دوران معاصر نقد ادبی هند به‌ویژه تحت تأثیر استعمار بریتانیا و ورود ادبیات غربی دچار تحولات جدیدی شد. این تغییرات باعث شد که نظریات جدید و رویکردهای نقدی همچون نقد رمانتیک و نقد اجتماعی به ادبیات هندی وارد شوند. منتقدان هندی مانند رامموهان رویی و محمد اقبال تلاش کردند تا ادبیات خود را با معیارهای جهانی تطبیق دهند و نقد ادبی را به‌عنوان ابزاری برای ارتقاء هویت ملی و فرهنگی هند معرفی کنند.این فصل همچنین به بررسی جریان‌های مختلف نقد در هند از جمله نقد زبان‌شناختی نقد روان‌شناختی و نقد اجتماعی پرداخته و نشان می‌دهد که چگونه ادبیات هند در تعامل با فرهنگ‌های مختلف نقدهای متنوعی را پذیرفته و به عرصه جهانی وارد کرده است. در نهایت این فصل تأکید دارد که نقد ادبی در هند نه‌تنها به‌عنوان یک ابزار برای تجزیه و تحلیل آثار ادبی بلکه به‌عنوان یک روش برای ارتقاء و تبیین هویت فرهنگی و اجتماعی هند نیز نقش مهمی ایفا کرده است.

نکات کلیدی فصل 6 کتاب نقد ادبی شمیسا:

  • حوزه ادبی هند: بررسی ویژگی‌های خاص نقد ادبی در این منطقه.
  • تاثیر سنت‌های فلسفی مذهبی و فرهنگی: شکل‌گیری نقد مبتنی بر تحلیل معنایی و دینی.
  • تاثیر زبان‌شناسی سانسکریت و ادبیات کلاسیک هندی: ویژگی‌های مهم نقد ادبی در هند.
  • دوران باستان: نقد ادبی هندی مبتنی بر مباحث زیبایی‌شناسی اصول اخلاقی و فلسفی.
  • دوران معاصر: تاثیر استعمار بریتانیا و ورود ادبیات غربی.
  • منتقدان هندی: رامموهان رویی و محمد اقبال و تلاش برای تطبیق ادبیات با معیارهای جهانی.
  • نقد زبان‌شناختی روان‌شناختی و اجتماعی: جریان‌های مختلف نقد در هند.
  • نقد ادبی به عنوان روش ارتقاء هویت فرهنگی و اجتماعی: نقش نقد ادبی در هند.

خلاصه فصل 7 کتاب نقد ادبی شمیسا : فرمالیسم روسی

فصل حاضر به بررسی فرمالیسم روسی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مکاتب نقد ادبی در قرن بیستم پرداخته است. فرمالیسم روسی به‌ویژه در روسیه در اوایل قرن بیستم به‌عنوان یک جنبش نقد ادبی نوظهور شکل گرفت و در آن تأکید اصلی بر تحلیل ساختاری و زبانی آثار ادبی بود. این مکتب نقد برخلاف جریان‌های پیشین که بیشتر به مضمون و محتوا توجه داشتند تمرکز خود را بر فرم ساختار و ویژگی‌های زبانی اثر قرار داد. منتقدان اصلی فرمالیسم روسی همچون ویکتور شکلوفسکی یوری تینیانوف و بوریس اَگرِلوف بر این باور بودند که ادبیات باید از لحاظ زبانی و ساختاری خاص و متفاوت از زبان روزمره باشد و این ویژگی‌ها خود بخشی از زیبایی و اثرگذاری یک اثر ادبی را تشکیل می‌دهند.فرمالیست‌ها تلاش داشتند تا با تحلیل ساختاری و زبانی اثر به درک بهتری از نحوه ایجاد تاثیر در خواننده برسند. آنها اعتقاد داشتند که تحلیل ادبی باید مبتنی بر عناصر خاصی چون روایت زبان ترتیب زمان و مکان و همچنین تکنیک‌های بیانی مانند تشبیه و استعاره باشد. یکی از مهم‌ترین مفاهیم فرمالیسم روسی مفهوم «آشنایی‌زدایی» است که به فرایند غیرمعمول کردن و پیچیده ساختن زبان و روایت در آثار ادبی اشاره دارد تا از این طریق توجه خواننده به جزئیات و لایه‌های پنهان اثر جلب شود.فرمالیسم روسی نه تنها در نقد ادبی بلکه در زمینه‌های مختلف هنری و فلسفی نیز تاثیرگذار بود. این مکتب نقد در تلاش بود تا با تأکید بر ویژگی‌های فنی و ساختاری هنر از تفسیرهای سطحی و احساسات‌گرایانه جلوگیری کند و به نوعی نظریه‌ای مستقل و علمی در زمینه تحلیل آثار ادبی ارائه دهد. در نهایت با وجود تأثیرات گسترده‌ای که فرمالیسم روسی در طول زمان داشت این مکتب با توجه به محدودیت‌های خود در پرداختن به زمینه‌های اجتماعی و تاریخی آثار ادبی مورد نقد قرار گرفت.

نکات کلیدی فصل 7 کتاب نقد ادبی شمیسا:

  • فرمالیسم روسی: یکی از مهم‌ترین مکاتب نقد ادبی در قرن بیستم.
  • تاکید بر تحلیل ساختاری و زبانی: تمرکز بر فرم ساختار و ویژگی‌های زبانی اثر.
  • منتقدان اصلی: ویکتور شکلوفسکی یوری تینیانوف و بوریس اَگرِلوف.
  • تفاوت زبان ادبی با زبان روزمره: ادبیات باید از لحاظ زبانی و ساختاری خاص باشد.
  • مفهوم آشنایی‌زدایی: غیرمعمول کردن و پیچیده ساختن زبان و روایت.
  • تلاش برای ارائه نظریه‌ای مستقل و علمی: جلوگیری از تفسیرهای سطحی و احساسات‌گرایانه.
  • محدودیت‌ها: انتقاد به دلیل عدم پرداختن به زمینه‌های اجتماعی و تاریخی.

خلاصه فصل 8 کتاب نقد ادبی شمیسا : دیگر مکاتب بررسی ادبیات از دیدگاه زبان‌شناسی

فصل حاضر به بررسی مکاتب مختلف نقد ادبی از دیدگاه زبان‌شناسی پرداخته و به تبیین رویکردهای مختلف در تحلیل و بررسی آثار ادبی می‌پردازد. در این فصل ابتدا بر اهمیت زبان‌شناسی در تحلیل ادبیات تأکید می‌شود و بیان می‌گردد که زبان‌شناسی به‌عنوان ابزاری برای فهم بهتر ساختارهای زبانی معنایی و نحوی آثار ادبی معرفی می‌شود. از جمله مکاتبی که در این زمینه مطرح شده‌اند می‌توان به ساخت‌گرایی پسا ساخت‌گرایی و نقد نو اشاره کرد که هرکدام از این مکاتب به نوعی زبان و ساختارهای زبانی را در کانون تحلیل‌های خود قرار می‌دهند.ساخت‌گرایی به‌ویژه در کارهای فردیناند دوسوسور و تئوری‌های او در مورد زبان به‌عنوان نظامی از نشانه‌ها تأکید دارد. در این رویکرد ادبیات به‌عنوان مجموعه‌ای از نشانه‌های زبانی بررسی می‌شود که معانی خود را از طریق روابط درون‌زبان به دست می‌آورد. در این مکتب ارتباط میان ساختارهای زبانی و مفاهیم درونی متن مورد توجه قرار می‌گیرد و تحلیل‌های ادبی بیشتر بر روی نحوه ساختاردهی متن و تداخل نشانه‌ها متمرکز است.پسا ساخت‌گرایی که عمدتاً تحت تأثیر نظریات ژاک دریدا شکل گرفت به نقد بیشتر جنبه‌های زبانی و معنایی ادبیات پرداخته و به نقد مفاهیم همچون ثبات معنا و فهم متون می‌پردازد. در این مکتب تأکید بر تغییرات و ناپایداری‌های معنایی متن‌هاست و تحلیل‌ها غالباً به‌طور غیرقطعی و باز تعریف می‌شوند.نقد نو نیز رویکردی است که در آن ساختار و ویژگی‌های زبان‌شناختی متون مورد بررسی دقیق قرار می‌گیرند. در این مکتب بر تحلیل زبان و گرامر به‌عنوان ابزارهایی برای کشف معانی نهفته در آثار ادبی تأکید می‌شود. به‌طور کلی این رویکردها نه‌تنها به تحلیل زیبایی‌شناسی و معنایی آثار ادبی پرداخته بلکه آن‌ها را در بستر زبان‌شناختی و نشانه‌شناسی قرار می‌دهند تا فهم بهتری از ساختارهای زبانی و فرهنگی در آن‌ها به‌دست آورند. فصل به تفصیل به ویژگی‌های این مکاتب پرداخته و چگونگی تأثیر آن‌ها در تحلیل آثار ادبی مدرن را بررسی می‌کند.

نکات کلیدی فصل 8 کتاب نقد ادبی شمیسا:

  • بررسی مکاتب نقد ادبی از دیدگاه زبان‌شناسی: تبیین رویکردهای مختلف در تحلیل آثار ادبی.
  • اهمیت زبان‌شناسی: ابزاری برای فهم بهتر ساختارهای زبانی معنایی و نحوی.
  • مکاتب مطرح شده: ساخت‌گرایی پسا ساخت‌گرایی و نقد نو.
  • ساخت‌گرایی: تاکید بر زبان به عنوان نظامی از نشانه‌ها و روابط درون‌زبان.
  • پسا ساخت‌گرایی: نقد مفاهیم همچون ثبات معنا و فهم متون.
  • نقد نو: بررسی ساختار و ویژگی‌های زبان‌شناختی متون.
  • تحلیل در بستر زبان‌شناختی و نشانه‌شناسی: فهم بهتر ساختارهای زبانی و فرهنگی.

خلاصه فصل 9 کتاب نقد ادبی شمیسا : ساخت‌گرایی

فصل حاضر به مکتب ساخت‌گرایی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین رویکردهای نقد ادبی در قرن بیستم پرداخته است. ساخت‌گرایی در نقد ادبی بر تحلیل ساختار و نظام‌های زبانی و نشانه‌شناختی آثار ادبی تأکید دارد. این مکتب تأثیرات عمیقی از تئوری‌های زبان‌شناسی فردیناند دوسوسور گرفته است که در آن زبان به‌عنوان یک سیستم از نشانه‌ها و روابط میان آن‌ها تعریف می‌شود. ساخت‌گرایان معتقدند که هر اثر ادبی از مجموعه‌ای از نشانه‌ها تشکیل شده که معنا از طریق روابط بین این نشانه‌ها تولید می‌شود نه از طریق ارتباط مستقیم با دنیای بیرونی.در این مکتب نقد ادبی به‌جای تمرکز بر روی محتوای ظاهری یا زمینه‌های تاریخی و اجتماعی اثر بیشتر به تحلیل ساختاری و نحوه کارکرد زبان در اثر پرداخته و هدف آن کشف الگوها و ساختارهای پنهان در آثار ادبی است. در ساخت‌گرایی توجه ویژه‌ای به نحوه ارائه و سازمان‌دهی متن می‌شود به‌ویژه در شیوه‌های روایت ویژگی‌های زبانی و روابط میان اجزای مختلف اثر. از مهم‌ترین ویژگی‌های این رویکرد تمرکز بر تحلیل عینی و بی‌طرفانه آثار ادبی است که در آن فراتر از احساسات فردی یا تفاسیر بیرونی فقط به ساختارها و نظام‌های زبانی توجه می‌شود.در این فصل همچنین به بررسی تأثیر ساخت‌گرایی در نقد ادبی معاصر و تحلیل‌های مختلفی که در این رویکرد صورت گرفته پرداخته می‌شود. یکی از موضوعات اصلی این فصل بررسی رابطه میان ساختار زبان و معنا در تحلیل آثار ادبی است و چگونگی استفاده از ابزارهای زبان‌شناسی برای کشف لایه‌های معنایی پنهان در متون ادبی مورد توجه قرار می‌گیرد. در نهایت این مکتب نقد به‌ویژه از دیدگاه تحلیل‌های ساختاری اهمیت ویژه‌ای به فهم ارتباطات درونی متن می‌دهد و بر تأثیر آن در حوزه نقد ادبی مدرن تأکید می‌کند.

نکات کلیدی فصل 9 کتاب نقد ادبی شمیسا:

  • ساخت‌گرایی: یکی از مهم‌ترین رویکردهای نقد ادبی در قرن بیستم.
  • تحلیل ساختار و نظام‌های زبانی: تأکید بر تحلیل ساختار و نظام‌های زبانی و نشانه‌شناختی.
  • تاثیرات تئوری‌های فردیناند دوسوسور: زبان به عنوان یک سیستم از نشانه‌ها.
  • تولید معنا از طریق روابط بین نشانه‌ها: معنا از طریق روابط بین نشانه‌ها تولید می‌شود.
  • تمرکز بر تحلیل ساختاری: کشف الگوها و ساختارهای پنهان در آثار ادبی.
  • تحلیل عینی و بی‌طرفانه: تمرکز بر ساختارها و نظام‌های زبانی.
  • رابطه میان ساختار زبان و معنا: بررسی رابطه میان ساختار زبان و معنا در تحلیل آثار ادبی.
  • اهمیت ارتباطات درونی متن: تأکید بر فهم ارتباطات درونی متن.

خلاصه فصل 10 کتاب نقد ادبی شمیسا : نقد نو

فصل حاضر به مکتب نقد نو یکی از رویکردهای مهم در نقد ادبی معاصر پرداخته است. نقد نو که در اواسط قرن بیستم به‌ویژه در انگلستان و آمریکا ظهور پیدا کرد به‌عنوان یک جنبش واکنشی نسبت به نقد سنتی و کلاسیک شناخته می‌شود. این مکتب به‌ویژه به ارزیابی آثار ادبی بر اساس ویژگی‌های درونی و ساختاری خود اثر می‌پردازد و بر تحلیل اجزای متنی مانند زبان روایت و شخصیت‌ها تأکید دارد. در نقد نو توجه به مفاهیم بیرونی همچون تاریخ‌نگاری زیست‌نامه نویسنده یا زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی اثر به حداقل می‌رسد و هدف عمده تحلیل‌های نقدی بیشتر معطوف به متن به‌تنهایی است.یکی از اصول کلیدی نقد نو مفهوم «نسبت اثر با خودش» است که در آن به تحلیل و بررسی خود متن و نحوه تعامل اجزای مختلف آن پرداخته می‌شود. منتقدان نقد نو مانند ای.دبلیو. گرین و رنِه ویلسون بر اهمیت تمرکز بر ساختار داخلی متن و نحوه پیوند میان بخش‌های مختلف آن از جمله شخصیت‌ها زبان تم‌ها و طرح داستان تأکید داشتند. در این رویکرد تحلیل‌ها باید بدون ارجاع به جنبه‌های بیرونی اثر مانند زندگی نویسنده یا تاریخ آن صورت گیرد بلکه تنها با توجه به روابط و ساختارهای درونی خود اثر انجام می‌شود.علاوه بر این نقد نو بر این باور است که آثار ادبی از ویژگی‌هایی برخوردارند که می‌توانند معانی و پیام‌های مختلفی را تولید کنند. این رویکرد به‌ویژه بر نقش معنای نهفته در ساختار زبان‌شناختی اثر تأکید دارد و معتقد است که هیچ متن ادبی تنها یک معنی ندارد بلکه بسته به ساختارهای درونی خود می‌تواند معانی متفاوتی را از دل خود بیرون بکشد. در نهایت این فصل به بررسی نحوه اعمال نقد نو در آثار مختلف ادبی پرداخته و نشان می‌دهد که چگونه این رویکرد به تحلیل‌های عمیق‌تر و دقیق‌تر متن کمک کرده است. همچنین نقد نو به‌عنوان رویکردی با تأکید بر خود متنی و ساختاری در نقد آثار ادبی همچنان در مطالعات معاصر ادبی مورد توجه قرار دارد.

نکات کلیدی فصل 10  کتاب نقد ادبی شمیسا:

  • نقد نو: یکی از رویکردهای مهم در نقد ادبی معاصر.
  • جنبش واکنشی: واکنشی نسبت به نقد سنتی و کلاسیک.
  • ارزیابی بر اساس ویژگی‌های درونی: ارزیابی آثار ادبی بر اساس ویژگی‌های درونی و ساختاری خود اثر.
  • حداقل توجه به مفاهیم بیرونی: کاهش توجه به تاریخ‌نگاری زیست‌نامه نویسنده و زمینه‌های اجتماعی.
  • مفهوم نسبت اثر با خودش: تحلیل و بررسی خود متن و نحوه تعامل اجزای مختلف آن.
  • تأکید بر ساختار داخلی متن: اهمیت تمرکز بر ساختار داخلی متن و پیوند میان بخش‌های مختلف.
  • تولید معانی مختلف: آثار ادبی می‌توانند معانی و پیام‌های مختلفی را تولید کنند.
  • معنای نهفته در ساختار زبان‌شناختی: تأکید بر نقش معنای نهفته در ساختار زبان‌شناختی اثر.
  • بررسی نحوه اعمال نقد نو: تحلیل‌های عمیق‌تر و دقیق‌تر متن.

درباره نویسنده کتاب نقد ادبی شمیسا : مهرو پیرحیاتی

مهرو پیرحیاتی نویسنده و منتقد ادبی ایرانی است که با آثارش در حوزه نقد رمان و داستان ایرانی شناخته می‌شود. از جمله کتاب‌های او می‌توان به ‘پرسه در متن’ اشاره کرد که به بررسی روش‌های نقدنویسی در رسانه‌های مکتوب می‌پردازد و مخاطبان اصلی آن کتابخوان‌های حرفه‌ای هستند. همچنین رمان ‘دهکده پرکازه’ و مجموعه داستان ‘پنهان در سایه’ از دیگر آثار برجسته او هستند.

نویسنده کتاب نقد ادبی شمیسا : مهرو پیرحیاتی

کتاب های مرتبط با  نقد ادبی شمیسا

  • نقد ادبی: از خردگرایی تا پساساختارگرایی :
    این کتاب به بررسی تحلیلی و تطبیقی نقد ادبی از دیدگاه‌های مختلف می‌پردازد و مفاهیم کلیدی مانند خردگرایی ساختارگرایی پساساختارگرایی و نقد فرهنگی را تحلیل می‌کند.

  • مبانی نقد ادبی :
    کتابی جامع که اصول و مبانی نقد ادبی را از دیدگاه‌های مختلف بررسی می‌کند و به تحلیل ساختاری و معنایی متون ادبی می‌پردازد.

  • تاریخ نقد ادبی :
    این اثر به تاریخچه نقد ادبی از دوران باستان تا دوران معاصر می‌پردازد و تحولات نظریه‌های نقد را در طول زمان بررسی می‌کند.

  • نقد و تفسیر متون ادبی :
    کتابی که روش‌های مختلف نقد و تفسیر متون ادبی را معرفی می‌کند و به تحلیل متون از جنبه‌های مختلف می‌پردازد.

  • نقد ادبی و نظریه‌های ادبی :
    این کتاب به بررسی نظریه‌های مختلف نقد ادبی مانند نقد روان‌شناختی نقد مارکسیستی نقد فمینیستی و نقد پسامدرن می‌پردازد.

  • روش‌شناسی نقد ادبی :
    کتابی که روش‌شناسی‌های مختلف نقد ادبی را معرفی می‌کند و به تحلیل ساختار و معنا در متون ادبی می‌پردازد.

  • نقد ادبی در عصر عباسی :
    این اثر به بررسی نقد ادبی در دوران عباسیان می‌پردازد و تحولات نقد ادبی در این دوره تاریخی را تحلیل می‌کند.

  • نقد ادبی در ایران معاصر :
    کتابی که نقد ادبی را در ایران معاصر بررسی می‌کند و به تحلیل آثار و نظریه‌های نقد ادبی در دوران معاصر می‌پردازد.

  • نقد ادبی و رسانه‌های جدید :
    این کتاب به بررسی تأثیر رسانه‌های جدید بر نقد ادبی می‌پردازد و نقش رسانه‌ها در تحلیل و تفسیر متون ادبی را بررسی می‌کند.

  • نقد ادبی و فرهنگ عامه :
    کتابی که به تحلیل ارتباط نقد ادبی با فرهنگ عامه می‌پردازد و نقش نقد ادبی در شکل‌گیری و تحولات فرهنگ عامه را بررسی می‌کند.

دکمه بازگشت به بالا